0

اشعار روز و شب ششم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
جمعه 16 مهر 1395  7:00 PM

حضرت قاسم بن الحسن(ع(

 

او بود و یک لشکر، ولی لشگر، چه کردند

با یاس سرخ باغ پیغمبر، چه کردند

گرگان کوفه، جسم او در بر گرفتند

با هم گلاب از آن گل پرپر گرفتند

با سوز دل زخم تنش را تاب دادند

آن تشنهْلب، را از دمِ تیغ آب دادند

جسمش ز نوک نیزه با جوشن یکی شد

پیراهن خونین او، با تن یکی شد

"بن‌سعد ازدی" بر تنش زد نیزه از پشت

هر سنگدل، یکبار آن شهزاده را کشت

افتاد، روی خاک و عمو را صدا زد

مانند مرغ سر بریده دست و پا زد

فرزند زهرا همچنان باز شکاری

آمد به بالای سرش با آه و زاری

در دست گلچین، دید یاس پرپرش را

می‌خواست، کز پیکر جدا سازد سرش را

با تیغ بر او حمله، چون شیر خدا کرد

دست پلید آن ستمگر را جدا کرد

لشکر، برای یاری او حمله کردند

آوخ! که با آن پیکر خونین چه کردند

از میهمان خویش استقبال کردند

قرآن ثارالله را پامال کردند

با آنکه بر هر داغ، داغ دیگرش بود

این داغ دل، تکرار داغ اکبرش بود

 

غلامرضا سازگار

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها