پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
جمعه 16 مهر 1395 7:00 PM
حضرت قاسم بن الحسن(ع)
چکمه اش را که از گلو برداشت
دشت را ناله ی عمو برداشت
نیزه را قاتل از تنش بعد از
سیزده ضرب زیر و رو برداشت
***
پنجه ای آمده گلو بکشد
بعد هم جنگ شد که سو بکشد
تا میاید حسین و گریه کند
زدنش ناله ی عمو بکشد
***
او یتیم است مُبهمش نکنید
زیر این نعلها کمش نکنید
آه ای نیزه ها میان حرم
مادرش هست درهمش نکنید
***
نه به لبخند و گریه لب وا بود
جای دو نعل روی لبها بود
جای دو نعل نعل بعدی خورد
حفره هایی به سینه پیدا بود
***
روی دوش عمو که جا شده بود
قسمتی بر زمین رها شده بود
تیغ از لابه لای او می ریخت
چون حصیری که نخ نما شده بود
***
نیمه جان بود و اندکی حس داشت
کاکلش را گرفت ناکس داشت
می کشید و به پشت می چرخاند
ناله دیگر نبود خس خس داشت
***
نفسش بین دنده ها مانده
سیزده جای رد پا مانده
سر وکتفش به روی کتف حسین
وای پایش به خاک جا مانده
حسن لطفی