0

اشعار روز و شب ششم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز و شب ششم ماه محرم
جمعه 16 مهر 1395  5:53 PM

چگونه جسم تو را تابه خیمه ها ببرم

 تو تکه تکه ای  باید جدا جدا ببرم 

 

 

نشسته ام به کنار تن تو می گریم

به فکر رفته ام آخر چسان تو را ببرم

 

 

مرا که داغ علی اکبرم زمین زده است

نمی شود که تنت را به روی پا ببرم

 

اگرچه نیست به دوشم ولی اگر هم بود

نمی شد این بدنت را روی عبا ببرم 

 

برای اینکه دگر خرد تر از این نشوی

 تن شکسته ات از زیر دست و پا ببرم

 

 

یتیم بودی و این ها نوازشت کردند

به زودی این خبرت را به مجتبی ببرم

 

چه کار میکنی اینجا به زیر پای نعل

 عمو رسیده کنارت  بیا بیا به برم

 

 

  شاعر: محمدحسن بیات لو

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها