ضرب المثل های عاشورایی
جمعه 16 مهر 1395 8:24 AM
شمر و یزید به سبب تبهکاری نزد مؤمنان و پروردگار سیاه روی شناخته شدهاند. گاه گروهی از مردم چنان دست به پلیدی می آلایند که سیمایی تیرهتر از شمر و یزید مییابند و چهره این دو دژخیم در مقایسه با آنان سپید مینماید.
مثل به شدت بیرحمی و خشم و تباه کاری اشاره دارد و برای توصیف دژخیمان به کار میرود.
در گذشته روغن نایاب و ارزشمند بود. وقتی مقداری روغن میریخت، بیدرنگ میگفتند: حیف شد. آن گاه ادامه میدادند: ایراد ندارد، نذر ابوالفضل.
مثل، در آن عصر ریشه دارد و به گذشتن وقت، از دست رفتن قطعی موقعیت و جبران ناپذیر بودن آنچه از کف رفته است، اشاره دارد. روغن ریخته نذر امامزاده گونهی دیگر این مثل است.
مجالس روضه خوانی اغلب طولانی است و روضه خوان پس از مقدمهی بسیار به ذکر مصیبت میپردازد. بدین سبب گاه حاضران در محفل، بردباری از کف میدهند.
این مثل به پرحرفی و گریه و زاری اشاره دارد. وقتی به کسی گفته میشود: روضه میخواند؛ یعنی آه و ناله میکند و سخنان بیفایده میگوید یا زمینه را برای گریه و زاری آماده میسازد.
روضه خوانی ذکر مصیبت میکرد. مصرع اول شعری را خواند و مصرع دوم را به خاطر نیاورد. به تصور آن که اندکی فرصت برای به یاد آوردن کافی است، طبق معمول با آهنگی اندوهبار مصرع اول را چند بار تکرار کرد؛ ولی سودمند نیفتاد. ناگزیر مردم را به صلوات خواند. دوباره و سه باره تقاضای صلوات کرد؛ ولی باز هم به یاد نیاورد. رندی گفت:
«روضه خواندن یادت رفته، راه پایین آمدن که باز است.»
این مثل دربارهی کسی که از انجام دادن آنچه تعهد کرده ناتوان است؛ ولی از اعتراف به ناتوانی خویش سرباز میزند، به کار میرود.
رجز خواندن نشان تحریک، تهدید، شجاعت، به خود بالیدن و قدرت نمایی و تحقیر مخاطب است. از سوی دیگر،چون، رجز در میدان جنگ، ناگاه و نااندیشیده سروده میشود، اغلب ناسنجیده مینماید. بنابراین، وقتی کسی به تهدید، ابراز شجاعت و قدرت نمایی میپردازد یا سخن ناسنجیده بر زبان میراند، از این مثل استفاده می شود.
این مثل به سادگی، صراحت، بی ریایی و راست گفتار و کردار بودن، نظر دارد.
گویههای دیگر آن عبارت است از:
أ- راسِ حسینی؛
شرکت در مجالس روضه و بهرهمندی از آن به عشق، قلب مهربان و روحیهی توسل نیاز دارد. از سوی دیگر این مجالس اغلب به طول میانجامد. به طور معمول گروهی، به سبب عدم آمادگی یا ناآشنایی با این محافل به شکوه میپردازند. این مثل به عدم بردباری اشاره دارد.
عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها)/مؤلف: محمدعلی عارفیراد
تبیان