0

اشعار روز و شب پنجم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار روز و شب پنجم ماه محرم
جمعه 16 مهر 1395  12:35 AM

و ابیاتی پیشکش یتیم امام حسن (ع) ...حضرت عبدالله بن حسن


می رود ثانیه ها زود به زود آهسته
آن قیام تو دگر گشت قعود آهسته

می رسد مرگ من و می رود آن جا آنچه
دارم و داشته ام ،بود و نبود آهسته

بی رمق نیز تکان می خورد آن لب هایت
که خدا خود بنشسته به شنود آهسته

و فقط چند تپش تا برسد ساعت سه..
خیمه ها منتظر آتش و دود آهسته

یک طرف زمزمه ناله " وا جدّا ه " و
آن طرف هلهله برخاسته بود آهسته

عطر سیب است ولی می رسد اینجا دیگر
اندکی رایحه ی یاس کبود آهسته

.......
آه این ثانیه ها کاش عقب برگردد
کاش عباس علمدار عرب برگردد

کاش اکبر برسد ، کاش بیاید قاسم
کاش تا کوفه نمی رفت سفیرت مسلم

من در این خیمه چرا از همگان جا ماندم؟
همه رفتند ، چرا اینهمه تنها ماندم ؟

من مگر رخت اسیری به تنم می آید؟
من به میدان بروم از تو چه کم می آید؟

نامه ای داشتم از دست پدر بهتر بود
کوچکم؟ اصغر تو رفت که کوچکتر بود

پرده خیمه کنار است تو را میبینم
چون شدی نقش زمین با چه دلی بنشینم؟

عمه جان دست مرا ول کن و بیهوده مکش
جگرم سوخت ، که ارث پدرم بوده ، مکش

برق تیغش به دلم خورد ...خدایا ...ای داد
آمدم سویت عمو ، هر چه شود بادا باد

آخرین لحظه به آغوش تو نائل شده ام
تن تو ، تیغ ، چه زیباست که حائل شده ام

چه قدر سرخی خون بر کفنم می آید
به من این اسم ، که ابن الحسنم می آید

سید مجتبی ربیع نتاج

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها