0

اشعار زیبای روز سوم ماه محرم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار زیبای روز سوم ماه محرم
چهارشنبه 22 دی 1395  11:28 PM

حضرت رقیه(س)

 

شب و خورشید و آشیانه من

نور باران شده است خانه من

طبق نور شد در این دل شب

پاسخ گریه شبانه من

بوی بابا رسد مرا به مشام

ابتا مرحبا! سلام، سلام

مصحف روی دست من سر تو است

هیفده آیه نقش منظر تو است

زخم های سر بریده تو

شاهد زخم های پیکر تو است

تو نبودی فراق آبم کرد

عمه بیدار ماند و خوابی کرد

 

صوت قرآن تو دلم را برد

لب خشکیده ات کبابم کرد

ای علی بر لب تو بوسه زده

چوب كی بر لب تو بوسه زده؟

تا به رویت فتاد چشم ترم

پاره شد مثل حنجرت جگرم

خواستم پا نهی به دیده من

پس چرا با سر آمدی به برم

دامن دخت داغدیده تو

گشت جای سر بریده تو

طفل قامت خمیده دیده کسی؟

مثل من داغدیده، دیده کسی؟

بر روی دست دختر کوچک

سر از تن بریده دیده کسی؟

من نگویم به من تبسم کن

با نگاهت كمی تكلم كن

هر کجا از تو نام می بردم

از عدو تازیانه می خوردم

وعده ما خرابه بود ولی

کاش در قتلگاه می مردم

به خدا شامیان بدند، بدند

تو نبودی مرا زدند، زدند

کودك وحی کی حقیر شود؟

طفل آزرده چون اسیر شود؟

از تو می پرسم ای پدر! دیدی

دختر چار ساله پیر شود؟

قامت خم گواه صبر من است

کوشه این خرابه قبر من است

حیف از این لب و دهن باشد

که بر او چوب بوسه زن باشد

دوست دارم که وقت جان دادن

صورتت روی قلب من باشد

اشک تو جاری از دو عین من است

بوسه من شهادتین من است

شامیان گریه مرا دیدند

همگی کف زدند و خندیدند

من گل نوشکفته ای بودم

همه با تازیانه ام چیدند

تازیانه گریست بر بدنم

بدنم گشت رنگ پیرهنم

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها