پاسخ به:اشعار زیبای روز سوم ماه محرم
جمعه 30 مهر 1395 11:37 PM
زخم هایم همه اش گشته مداوا مثلاً
چشم کم سوی من امشب شده بینا مثلاً
آمدی تا که تو همبازی دختر بشوی
باشد ای رأس حنا بسته تو بابا مثلاً…
…مثلاً خانه مان شهر مدینه است هنوز
و تو برگشته ای از مسجد و حالا مثلاً…
…کار من چیست ؟ نشستن به روی زانوی تو…
کار تو چیست ؟ بگو …شانه به موها مثلاً…
یا بیا مثل همان قصه که آن شب گفتی
تو نبی باشی و من ، ام ابیها مثلاً
جسم نیلی مرا حال ، تو تحویل بگیر
مثل آن شب که نبی فاطمه اش را مثلاً...
محمد علی کردی