0

اشعار روز سوم محرم

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار روز سوم محرم
چهارشنبه 14 مهر 1395  3:23 PM

 ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟
سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟

بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی
حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟

از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟
از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟

آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود
قربان قرآن خواندن تو، حنجرت کو؟

لب های من مثـل لبت دارد ترک ها
با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟

کاری ندارم که چه شد موی سر من
اما بگو بـابـای من موی ســرت کو؟

می گفت عمه با عمامه رفته بودی
حـالا بگو عمـامه ی پیغمبــرت کو؟

بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری!
من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟

این چند روزه هر کسی سوی من آمد
فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟

بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست
خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟

آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک
حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او)

با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت
می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟

دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد
من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد

(مصطفی هاشمی نسب)
 

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها