پاسخ به:اشعار عید غدیر
سه شنبه 30 شهریور 1395 8:52 AM
اُنس
خلوصی دارد آبی رنگ و یکتا
زبانزد گشته از یک اُنسِ زیبا
خدا می داند و بس ، برکه خُم
چه حالی می کند با عشقِ مولا علیه السلام .
جام ولا (1)
دو روزِ نیستی ، هستم کن ای عشق
رهایم نه ، که پابستم کن ای عشق
خُمار آلوده حقم بیا باز
به جامی از علی علیه السلام مستم کن ای عشق !
جام ولا (2)
سبو مست از لبِ فرزانه ات شد
? غدیر ? آمد پُر از ? خُم ? خانه ات شد
خدا را شکر از این دل ، چون سرانجام
سرِ عقل آمد و دیوانه ات شد !
دلنواز
تحیر زاده شد در اهلِ بینش
خدا تعریف شد با این گزینش
... وَ یادِ دلْنوازش ناتمام است ،
علی علیه السلام ، مردِ تمامِ آفرینش !
علی ، جمع اضداد
بسوزانْ دیده ، دیگرْ بین شو ای دل
در این بُستان ، شگفتی چین شو ای دل
شگفتی ، جمعِ اضداد است ، آری
ز شورِ ? یا علی ? ، شیرین شو ای دل .
"محمد کاظم بدرالدین "