دعا و نیایش در ادبیات فارسی
چهارشنبه 24 شهریور 1395 8:57 AM
یکی از حوزه های شعر آیینی شعر نیایش است. معمولا آثار شاعران بزرگ ما با نام و ستایش خدا آغاز می شوند و با خدا هم پایان می یابد. نیایش یعنی گفت وگوی صمیمی ما با خدا.
ساده ترین و در عین حال کامل ترین تعریفی که می توان از شعر آیینی داشت در این کلام دکتر محمد رضا سنگری بیان شده است.
نیایش و دعا تبلور و تجلی آیات الهی است که آن را «قرآن صاعد» در مقابل «قرآن نازل» نامیده اند. اهل شعر و ادب در قرون متمادی، نوشته های خود را چه در نظم یا نثر به تاسی از آیات قرآن و تعالیم دینی با نام و یاد خداوند و حمد وثنای او آغاز می کردند.
این سپاس و ستایش شاعرانه و عارفانه جلوه ای از نیایش ادبی شاعران و نویسندگان بوده است . برخی در ابیات و نوشته های خویش به وجه نیایش آیینی و دینی می پرداختند و برخی دیگر به طور مفصل به حمد و نیایش پروردگار. آثاری که در قسم دوم به یادگار مانده اند، اغلب آثاری فاخر در حوزه شعر و ادب دینی و آیینی به شمار می روند.
از فردوسی، سنایی غزنوی، عطار نیشابوری،نظامی گنجوی، مولوی و .. از معروف ترین و شناخته شده ترین شاعران و ادبای فارسی یاد می شود.
نیایش در زبان فارسی ویژگی هایی منحصر به فرد دارد. با حمد و ستایش خدا شروع می شود. با ابراز عجز و نیاز و اعتراف به ناتوانی و گناهکاری حتی اگر گناهی مرتکب نشده باشد، همراه است. و دست آخر اینکه استغفار و استمداد کمک و یاری از جانب پروردگار عالم را به دنبال دارد.
دکتر میرجلال الدین کزازی، استاد دانشگاه و پژوهشگر زبان فارسی درباره جایگاه نیایش در شعر و ادب فارسی می گوید:
«هر منظومه پارسی و داستانی که در زبان پارسی سروده شده، دارای ادب آیینی و نیایشی است، زیرا که داستان سرای بر خود بایسته می دانسته در آغاز داستان به نیایش بپردازد و آفریدگار را بستاید و با او راز گوید. از این روی شمار سروده های آیینی به زبان پارسی بسیار است. گذشته از این داستان ها ما در دیگر کالبدهای سخن پارسی هم به نمونه هایی از ادب نیایش باز می خوریم و آن چامه هایی است که سخنوران سروده اند بویژه چامه هایی که زمینه پیام شناختی آن خداشناسی و آیین و پیوند آدمی با جهان نهان است.
پیداست که در این گونه از ادب مانند گونه های دیگر دگرگونی هایی پدید آمده، هم در ساختار درونی در زبان واژگان و هم در ساختار برونی و از همین روی در هر کدام از کیش های ایرانی نمونه های دیگر از ادب نیایش را می توان دید؛ هر چند در ویژگی های ژرف و ساختاری این نمونه ها و گونه ها با یکدیگر همانندو سنجیدنی است.»
دکتر محمدرضا سنگری، شاعر و پژوهشگر شعر آیینی نیز درباره ادبیات نیایشی در ادبیات فارسی معتقد است:
«ادبیات نیایشی سنتی بوده از گذشته که در تمامی ادوار حیات زبان و ادبیات فارسی حضور داشته است. از گذشته تا یک صد سال اخیر، همه آثار و منابع ادبی با حمد و نیایش پروردگار آغاز می شدند. گلستان، بوستان، شاهنامه، آثار مختلف سنایی و عطار و ... نمونه های کامل این نوع ادبیات هستند.
وقتی سعدی و امثال او غزلیات خود را که عموماً موضوعاتی عاشقانه است را با این ابیات آغاز می کنند:
«اول دفتر به نامِ ایزدِ دانا
صانعِ پروردگار، حَیّ توانا
اکبر و اعظم، خدایِ عالَم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا»
نشان از این دارد که این نوع بیان مورد پسند همگان بوده است. در پایان اثر نیز نویسنده یا شاعر گفت وگوی نرمی با خداوند دارند که آن هم در قالب ادبیات نیایشی قرار می گیرد.»
کارنامه ادبیات نیایشی در دوران کهن، کارنامه پربار و روشنی است که در پژوهش های مختلف به آن پرداخته شده است. اما جلوه آن در ادبیات معاصر کم رنگ تر بوده و به عبارت بهتر کارنامه قابل دفاعی از آن وجود ندارد.
در واقع شعر و ادب نیایشی در دوره معاصر بیشتر متکی به آثاری است که از جانب نخبگان ادبیات آیینی تولید شده است.از سیدحسن حسینی، قیصر امین پور، شهید چمران، دکتر شریعتی تا قربان ولیئی، سعید بیابانکی، و ... چهره های شاخصی در این عرصه هستند.
با این حال به قول دکتر سنگری سهم خدا در شعر معاصر کم شده است و در دفاتر و مجموعه های شعر خصوصا در آثار جوانانی که در سال های اخیر وارد این عرصه شده اند، رنگ خدا کم رنگ تر از گذشته شده است.
سعید بیابانکی از شاعران معاصری است که کتاب نیایش نامه را همراه با قربان ولیئی گردوآوری کرده است. این اثر دربردارنده آثار توحیدی و مناجات های شاعران ، از ابتدای ادبیات فارسی تا آغاز قرن چهاردهم هجری است.
بیابانکی درباره اینکه چرا در کتابش فقط سراغ شاعران ایرانی تا قرن چهاردهم هجری رفته است، می گوید:
«شعرهای توحیدی دیگر مانند گذشته در مجموعه های شعری یافت نمی شود. شعرهای توحیدی در آغاز تمام منظومه های بزرگ یافت می شود و در آثار شاعرانی چون نظامی، عطار ، سنایی و فردوسی و ... حضور دارد. اما بعد از این که دوره غزل سرایان فرا می رسد، اشعار توحیدی نیز تغییر می کنند. به عبارتی اشعار توحیدی در دوره حافظ و سعدی و ... زیرپوستی می شوند . اما عرفایی مانند سنایی، اشعار توحیدی و عارفانه دارند که این اشعار ماندگار شده اند.
بیابانکی هم اعتقاد دارد در شعر امروز حضور خدا کمرنگ است. در شعر عارفانه ، معشوق خداوند است و حضوری پررنگ دارد، اما امروز معشوق شاعران و ادبا، خداوند نیست، بلکه معشوقی زمینی است و به دلیل این که بسامد آن خیلی بالا است، آن معشوق ازلی و ابدی حضورش کمرنگ شده و درواقع خداوند در شعر امروز غایب است.»
شاعر آیینی کشورمان درباره چرایی این کم کاری می گوید: بخشی از مخاطبان عمده شعر امروز، مخاطبان نوجوان و جوان هستند و این قشر از مخاطبان به مفاهیم معنوی کمتر توجه نشان می دهند و به چیزهای دیگری فکر می کنند و متاسفانه مخاطب هم مقصر است. مخاطب شاعر را به نوعی مدیریت می کند. زمانی شاعر مخاطب را مدیریت می کرد. اما امروز مخاطب است که به شاعر می گوید چه بگوید و چه نگوید.
این اتفاق در حالی روی می دهد که مخاطب امروز با توجه به دنیای مدرن و غرق شدن در مشکلات روزمره و گرفتاری های مادی، بیش از همیشه نیاز به این نوع ادبیات دارد. شعر و نثری که باعث می شود، مخاطب بی واسطه با خدای خود به گفتگو و رازو نیاز بپردازد.
ادبیات نیایشی مانند بسیاری از موضوعات مناسبتی، فقط در ایام خاصی مورد توجه قرار می گیرد. صد البته که در همان ایام مثل ماه رمضان، یا ایام خاص هم آن چنان که باید و شاید به آن پرداخته نمی شود.
یکی از روزهایی که نیایش در آن تاکید و سفارش شده، روز عرفه است. قرائت دعای عرفه منقول از حضرت امام حسین (ع)، نیایشی است عرفانی که همه ساله یک روز پیش از عید قربان به صورت جمعی در مساجد و تکایا و ... برگزار می شود.
دعای عرفه امام حسین(ع)، دستمایه آثار نیایشی در حوزه کتاب قرار گرفته است. یکی از این کتاب ها «دعای عرفه» سید مهدی شجاعی است.
شر و بشیر پسران غالب اسدی روایت کرده اند که عصر روز عرفه در عرفات در خدمت امام حسین (ع) بودیم که آن حضرت با گروهی از خاندان و فرزندان و شیعیان خود از خیمه بیرون آمدند و با کمال تضرع و خشوع به دامنه کوه رحمت روی آوردند و در سمت چپ کوه ایستادند و به جانب کعبه روی گردانیدند و دست ها را مقابل صورت مبارک برداشتند و این دعا را خواندند.
راویان گویند: « در پایان دعا و ذکر یارب یارب آن حضرت چنان حاضران را تحت تاثیر قرار داده بود که از دعا کردن برای خودشان به آمین گفتن به دعای امام حسین (ع) بسنده کردند و صدای گریه مردم صحرای عرفات را پر کرده بود تا اینکه آفتاب غروب کرد و به سوی مشعر الحرام رفتند. »
دعای عرفه از دعاهای بسیار مشهور و عظیم الشان است که در مراسم حج در عرفات خوانده می شود و نیز به قصد قربت مطلقه همزمان با روز عرفه (نهم ماه ذی الحجه) در سایر اماکن می خوانند. این دعا ماثور از حضرت امام حسین (ع) است.
دعای عرفه شامل مطالب بسیاری است که گزیده فهرست آنها چنین است: شناخت خداوند و بیان صفات الهی و تجدید عهد و پیمان با پروردگار و شناخت پیامبران و تحکیم ارتباط با آنها و توجه به آخرت و اظهار عقیده قلبی. سیر اندیشه در آفاق جهان و یادآوری نعمت ها بیکران الهی بر انسان و حمد و سپاس خداوند بر آن نعمت ها و عنایت ها که از آغاز وجود و تکوین آدمی تا آخر عمر پیوسته به او افاضه می شود.
تضرع به درگاه خدواند و اقرار به گناهان و توبه و انابه و درخواست عفو و روی آوردن به صفات پسندیده و اعمال خیر. در خواست حوایج که با درود و صلوات بر محمد و آل محمد (ع) شروع می شود سپس تقاضای عفو، نور هدایت، رحمت، عافیت، برکت، وسعت روزی و پاداش اخروی برخی از دانشوران به شرح و یا ترجمه این دعای شریف پرداخته اند. از جمله: مظهر الغرائب سید خلف الدین حیدر مشعشعی موسوی حویزی، معاصر شیخ بهایی (م ، 103 ق). این شرح را مولف آن پس از خاموشی دیده سر و روشنتر شدن چشم دل تدوین كرده است و شرح دعای عرفه اثر شیخ محمد علی بن شیخ ابوطالب زاهدی جبلانی اصفهانی (م 1181 ق)، نیایش حسین (ع) تالیف استاد محمد تقی جعفری.
*****
شایان ذکر است که غیر از دعای امام حسین (ع) برای روز عرفه دعاهای دیگری نیز از سایر ائمه اطهار (ع) روایت شده است که در کتب دعا به تفصیل آمده است. شیخ صدوق کتابی تحت عنوان ادعیه الموقف و یا یا دعا الموقف تالیف کرده است، مشهورترین دعاهای روز عرفه پس از دعای امام حسین (ع) دعای فرزند گرامیش حضزت امام زین العابدین (ع) است که در صحیفه سجادیه آمده است. مراجع عظام تقلید در مناسک حج هر دو دعا را نقل کرده اند.
در بخشی از کتاب، فرازی از دعای عرفه را می خوانیم:
« خدایا!
تو کی نبوده ای که بودنت دلیل بخواهد و کی غایب بوده ای که حضورت نشانه طلب کند؟
تو کی دور بوده ای که آثار بخواهند اسباب وصول تو شوند؟...
مرا بدانجا رسان که حتی آثار و نشانه هاهم چشمم را بیازارد و چشم دل جز نگریستن بر خودت طلب نکند...
به کجارسید آنکه تو را گم کرد؟
و چه گم کرد آنکه تو را یافت؟
ای آنکه خود را در سراپرده عرش نورانی خویش،
آنچنان پیچیده ای که چشم ها از دیدن تو عاجز گشته اند!...
چگونه می توان گفت که تو پوشیده ای
با این همه ظهور؟! چگونه می توان گفت که تو غایبی با این همه اشراف و نگاهبانی و حضور؟! »