0

مشاعره علوی

 
zaker7007
zaker7007
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 2796
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مشاعره علوی
جمعه 26 شهریور 1395  3:47 PM

توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود 
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود 
نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت 
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت 
راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه 
تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه 
شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو 
تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو 
عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه 
باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه 
بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه 
دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه 
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه 
آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه 
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین 
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین 

...امضا؟؟هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

وبلاگ یا حسیــن مظلوم

وبلاگ محبان مهـــــدی عج

وبلاگ مدافعان حرم

تشکرات از این پست
rasekhoon_m salma57
دسترسی سریع به انجمن ها