خبرگزاری ایسنا: مگر این مرد 200 سال عمر کرده است؟
یکی از نزدیکان پدر علم فیزیک ایران این جمله را گفت و افزود: این سوالی است که ممکن است با نگاهی کوچک به گوشهای از فعالیتها و خدمات بیشماری که پروفسور محمود حسابی به جامعه در داخل و خارج از کشور ارزانی داشته است، از خود بپرسیم.
پرفسور حسابی، حسابی بزرگ بود و این اذعان تمامی کسانی است که در ایران و دنیا او را می شناسند. 12 شهریور روز بزرگداشت این دانشمند بزرگ است و به همین بهانه و برای بزرگداشت پروفسور محمود حسابی به گفتوگویی صمیمانه با دو تن از نزدیکان و همراهان وی نشستیم.
ایرج حسابی، فرزند پروفسور محمود حسابی در همان ابتدای گفتوگو به بیان درددلهایش در خصوص وضعیت علمی کشور پرداخت و با اشاره به اینکه هر سال شهریورماه بزرگداشت پدرش در تجریش و همچنین در زادگاه وی واقع در شهرستان تفرش برگزار میشود، در خصوص ارتباطش با پدر و مهمترین دغدغهاش برای آموزش عالی گفت: همیشه به فرزندان بزرگان علمی کشور همچون دکتر قریب، دکتر فلسفی و بسیاری دیگر توصیه میکنم که خانه پدرشان را حفظ و نگهداری کنند تا یادمانی ارزشمند از آن بزرگان برای آیندگان باقی بماند.
وی افزود: قطعا کسانی که از این یادبودها بازدید میکنند، درسهای عبرتآموز بسیاری را به گوش جان میسپارند که خوشبختانه در مورد منزل دکتر حسابی که متعلق به 150 سال پیش است به جای تخریب و برجسازی، این مهم عملیاتی و منزل ایشان تبدیل به موزهای ارزشمند شد.
رئیس هیات امنای بنیاد پروفسور حسابی، که متشکل از اساتید برجسته و قدیمی کشور که همگی از شاگردان پروفسور حسابی هستند، است ادامه داد: در موزهای که روزی منزل این شخصیت علمی بود، درسهای نابی را میتوان شاهد بود.
وی در خصوص هر کدام از اشیای موزه که منسوب به پدرش بوده و هر کدام بیانگر کوهی از خاطرات و عبرتها هستند، افزود: دکتر حسابی با تعمیر کفشهایش و استفاده از آنها برای سالیان طولانی، به طور مثمرثمری به بچهها میآموزد که زندگی ظواهر و مادیات آن نیست بلکه مهم این است که طاقت آورده و به این مملکت خدمترسانی کنید.
حسابی تصریح کرد: پدرم حدود سه الی چهار سال آخر عمر خود تلاش بسیاری در شهرستان تفرش به عمل آورد تا موفق شد مقبره قدیمی جد مادریاش، حاج طوبی خانم مادر گوهرشاد خانم را در تفرش بازسازی کرد؛ وقتی در خصوص علت این تلاش وی پرسیدم، گفت انسان تا 60 الی 65 سالگی باید یاد بگیرد و از آن به بعد باید یاد بدهد و تا زنده است به مملکت خود خدمت کند.
وی افزود: شاید باورش سخت باشد، اما هر سال از سراسر استانهای کشور و از همه اقشار مردم گرد مقبره دکتر حسابی جمع میشوند که تاییدی بر سخن وی مبنی بر این است که اگر به فکر از بین بردن بافتهای قدیمی و ساخت برج نباشیم، دلبستگیها به قوت هرچه تمامتر باقی میمانند.
رئیس هیات امنای بنیاد پروفسور حسابی در ادامه با تاکید بر اینکه وقتی در و دیوار شکل قدیمی خود را نداشته باشد، پایهها سست میشود و سیل مهاجرت از کشور خانمانسوز خواهد شد، تصریح کرد: در اینجا میتوان فهمید که حفظ مقبره مادری آقای دکتر و نگهداشتن آن به عنوان خانه ابدی خود و حفظ منزلش در تهران همه در راستای تعلیم و آموزش فرزندان نسلهای بعد ایران در خصوص حفظ و پاسداشت داشتههاست.
معلولیتهای چشمی مانع ادامه مطالعات پدرم نشد
حسابی در ادامه اظهار کرد: یکی از آرزوهای پروفسور این بود که در بزرگداشتها و سمینارها بلافاصله بعد از تلاوت آیاتی از کلامالله مجید، یکی از همین جوانان ابیاتی از شاهنامه را قرائت کند. وی این خواسته را به تمامی وزرا، وکلا، مسئولان و ... در مملکت سفارش میکرد. قرائت قرآن کریم برای اسلام و قرائت شاهنامه برای ادب و فرهنگ ایرانی مورد تاکید وی بود و معتقد بود که به این ترتیب وحدتی که بین ایران و اسلام برقرار میشود دیگر گسستنی نیست.
وی با بیان اینکه اینها یادمانهایی هستند که انسان میتواند با تفکر و تماشای آنها مطالب بسیاری را بیاموزد، گفت: نصیحت کردن فرزندانمان مثمرثمر نیست چراکه نمونه عینی و واقعی از موفقیت و تحصیل علم را به آنها نشان نمیدهیم و دو قورت و نیممان نیز باقی است؛ میگوییم نسل جدید نسل خوبی نیست و بچهها به بهانههای مختلف از زیر بار درس فرار میکنند، این در حالی است که وی به دلیل فقری که از آن در دوران کودکی رنج میبرد، هرگز نگفت که "باید برای مطالعه عینک بزنم، عینکهایم منشور است و باید چشمانم را به سه سانتیمتری کاغذ نزدیک کنم، تا ببینم پس درس نمیخوانم و مطالعه نمیکنم".
فرزند پروفسور حسابی با اشاره به اینکه همه عینکهای دکتر حسابی که بعضا دارای شیشههای ضخیمی بودند، از سن شش تا 90 سالگی در موزه بنیاد موجود است، افزود: معلولیتهای چشمی پدرم باعث نشد که او حتی یک دقیقه نیز از مطالعه دست بردارد.
داستان خیزهای آهوان و آواز خروس
رئیس هیات امنای بنیاد پروفسور حسابی در ادامه با حالتی که اشتیاق هر شنوندهای را برمیانگیزد به شرح خاطراتی از پدرش در باب خدمات عمرانی، علمی و تحقیقاتی وی پرداخت و گفت: وقتی پدرم در سال 1304 به ایران بازگشت، هیچ واحد اندازهگیری طول و وزن و ... در کشور موجود نبود، در چنین شرایطی به او میگویند که نقشه سراسری راه بوشهر و بندر لنگه را فراهم کند. در این باره دکتر حسابی میگفت "وقتی برای اجرای این مهم از مردم محلی میپرسیدم که عرض رودخانه چقدر است، در پاسخ به من میگفتند "عرض رودخانه برابر سه خیز آهو است".
وی اضافه کرد: به دلیل نداشتن ساعت، کسی زمان دقیق اذان را نمیدانست و تنها با شنیدن آواز سحرگاهی خروس وقت اذان را تعیین میکردند از این رو دکتر حسابی به تنهایی عرض جغرافیایی کشور را محاسبه و با گرینویچ برای تعیین ساعت ایران مکاتبه میکند، چراکه هیچ هواپیما و قطاری به دلیل نداشتن ساعت به ایران نمیآمد از این رو در افق بینالمللی احتیاج به ساعت داشتیم.
حسابی گفت: محققان تعیین ساعت گرینوریچ گفتند چون شما پروفسور حسابی هستید نیاز نیست زحمت سفر را بر خود هموار کنید بلکه ما پروفسور خود را به ایران مامور میکنیم، که در این سفر با کمک دکتر حسابی اختلاف سه ساعت و نیم را برای ایران تعیین میکنند و دارای ساعت به وقت گرینویچ شدیم.
باید در ایران بمانم
رئیس هیات امنای بنیاد با بیان اینکه ابزارهای اندازهگیری وزن میوه ها برای فروش نیز سنگهای بیابانی بودند، تصریح کرد: دکتر حسابی با مشاهده چنین وضعی و با مشاهده نیاز مبرم کشور برای داشتن واحدهای اندازهگیری، در زیر زمین وزارت دارایی کوره ریختهگری را راهاندازی کرده و قالبسازی برای اندازهگیری وزن را انجام داد و در اختیار مردم قرار داد تا در بازار مورد استفاده قرار گیرد، اما هرگز نمیگفت " ایران جای من نیست و باید بروم آمریکا یا در کشورهای اروپایی خدمت کنم" بلکه میگفت "من باید در ایران بمانم و متر و کیلو را به مردم معرفی کنم".
وی با تاکید بر اینکه اگر مملکت به چیزی احتیاج دارد، باید آنرا راهاندازی کرد، گفت: پدرم معتقد بود که به تنهایی قادر نیست به کل مملکت کمک کند و کشور باید معلم داشته و کودکان را تربیت کند، از این رو به سراغ اعتمادالدوله قرهگوزلو وزیر فرهنگ رفته و با کمک او دست به اقدامات آموزشی زد و در نهایت دارالمعلمین عالی را پایهگذاری کرد. این مکان به مرور به دانشسرای عالی و سپس به دانشگاه تهران تبدیل شد.
حسابی در رابطه با فعالیتهای پروفسور حسابی در استان مرکزی گفت: پدرم همچنین معتقد بود باید به هر نقطه نیازمند توسعه در کشور اعم از تهران، تفرش یا هر نقطه دیگر خدماترسانی کرد و در این راه به گونهای وارد کار شد.
وی در خصوص ارزیابیاش از شخصیتسازی علمی در کشور تحت تاثیر زندگی دکتر حسابی و میزان موفقیت در تحقق این مهم بیان کرد: حدود 80 زونکن عریض به فاصله 20 یا 30 سال در بنیاد پروفسور حسابی موجود است که با دیدن آنها متحیر خواهید شد. در این زوننها امید به ادامه تحصیل و توسعه کشور توسط برخی بزرگان متاثر از زندگی حسابی شرح داده شده است و همه اذعان کردهاند با مطالعه زندگی و تحصیلات مشقتبار و تحمل سختیهای بسیار در بیروت توسط دکتر حسابی، انگیزه لازم و کافی را در راه کسب علم و تحصیل پیدا کردند. حالا هر کدام در عرصههای گوناگون علمی، پزشکی، المپیاد، آموزش و ... به فعالیت مشغول هستند.
وی با یادآوری خاطرهای در خصوص به خاکسپاری حسابی در زادگاهش تفرش نیز بیان کرد: همانگونه که پروفسور ماستینی که همکار انیشتین در دانشگاه پرینستون بود وصیتنامه خود را با الگوگیری از دکتر حسابی تغییر داد و وصیت کرد که پیکرش را در زادگاهش واقع در روستایی در هند به خاک بسپارند، میتوان الگویی درست کرد که پروفسور ماستینیهای دیگر نیز از دکتر حسابیهای ایران درس بگیرند.
اگر پدرم در قید حیات بود، ابدا از وضعیت علمی کشور راضی نبود
حسابی در پاسخ به این سوال که اگر پدرش در قید حیات بود از وضعیت کنونی علم و تحقیق در کشور رضایت داشت یا خیر، گفت: اگر پدرم در قید حیات بود ابدا از وضعیت علمی کشور راضی نبود. از پروفسور حسابی میشنویم که ایران جزیره هوش و ذکاوت است و بزرگترین خوشحالی من در زندگی هوش و استعداد جوان ایرانی است و میبینیم که دو موسسه کانادایی هر سال هوش جهانی را اندازهگیری میکنند و طی آمار سه ماه گذشته هوش ایرانیها 11.2 درصد هوش جهانی برآورد شده است، این تایید حرف دکتر است که ایران از هوش بسیار بالایی برخوردار است، اما متاسفانه از این هوش به درستی استفاده نمیشود.
جای خالی 300 رشته تحصیلی در دانشگاههای کشور
حسابی با اشاره به اینکه در حال حاضر جای 300 رشته تحصیلی در دانشگاهها خالی است، تصریح کرد: وقتی به دنبال علت تعطیلی صنایع و بیکاری به سراغ مسئولان میرویم، میگویند بله این طبیعی است که کارخانه ارج بعد از 80 سال تعطیل شود، این سخن در واقع نشانه بیسوادی است.
وی اظهار کرد: بخشهای خصوصی باید برای در اختیار گرفتن بازارهای جهانی رشتههای جدید شغلی ایجاد کنند و پس از راهاندازی رشتههای جدید و مکاتبه وزیر با وزارت دارایی، جوانان جهت تشویق به کار چند سال از مالیات معاف شوند. با این رویه علاوه بر راهاندازی رشتههای جدید شغلی، بازار جهانی راه افتاده و شاهد بیکاری نیز نخواهیم شد.
حاضر نیستیم به دنیا نگاه کنیم
رئیس هیات امنای بنیاد دکتر حسابی ادامه داد: باید با علائمی که در دنیا موجبات پیشرفت را فراهم کرده است، همسو باشیم و شرایط لازم را مهیا کنیم. در کشورهای دیگر همچون چین 30 سال است که طبق قانون هرکسی در هر سنی باشد و بگوید من یک طرح علمی دارم، دولت موظف میشود تجهیزات لازم را برای اجرای طرح فراهم کند. چین این قانون را از هند الهام گرفته است، اما ما روز به روز کارمان را خرابتر میکنیم و حاضر نیستیم به دنیا نگاه کنیم. هندیها و چینیها که دشمن ما نیستند، باید از یک نقطه دنیا نکتهای را یاد بگیریم!
وی در خصوص جایگاه دانشمندان امروز به عنوان سرمایههای علمی کشورمان نیز با ذکر یک مصداق بیان کرد: دکتر فرخی صاحب کرسی و اندیشه با 90 سال سن و استاد بزرگ فیزیک و شاگرد پروفسور حسابی دارای چندین طرح علمی است، اما هیچکس برای پیاده کردن آنها به وی کمک نمیکند.
حسابی افزود: در همین بنیاد پروفسور حسابی از زمان دکتر تا کنون 123 هزار دکتر، مهندس، جوشکار، تراشکار و... درجه یک زیر دست این اساتید با بیش از 50 مورد نوآوری کار کردهاند، اما با شرایط موجود مجبور هستیم دستاوردهایی را که سالها برای آنها زحمت کشیده و به نتیجه رساندهایم به اروپا بفروشیم و حقوقها را پرداخت کنیم.
وی با بیان اینکه در کشور به دانش و دانشمند بها داده نمیشود، گفت: اگر در سال گذشته شهردار تهران به داد منزل دکتر حسابی نرسیده بود، به دلیل بدهیهای بانکی، این منزل به حراج گذاشته شده بود. چطور ممکن است میان 80 میلیون جمعیت تنها شهردار به داد این حوزه برسد، آیا نباید مملکت یک سیستم حمایتی در این رابطه داشته باشد؟
وی توضیح داد: دکتر حسابی خانه خود را در راه علم گرو گذاشت و 48 میلیون تومان از بانکها وام گرفت، در حال حاضر بدهی منزل با وجود فعالیت 38 ساله بنیاد و 128 نیروی انسانی در منزل وی به سه میلیارد و نیم رسیده است که اگر شهردار تهران اقدام نکرده بود سال گذشته منزل وی به حراج گذاشته میشد.
حسابی تاکید کرد: باید یک کار بنیادی صورت گیرد تا همه مردم و مسئولان برای کشور و انقلاب قدم بردارند و خدمت کنند.
چه حمایتی باید از دانشمندان و محققان فعلی کشور صورت بگیرد؟
حسابی راهکار اصلی حمایت از دانشمندان کشور در عصر حاضر را اختصاص بودجه مخصوص علم و تحقیقات دانست و گفت: حمایت از دانشمندان به راحتی همان کاری است که چینیها انجام دادند. ضروری است که درصدی از بودجه کشور صرف علم و نحقیق شود نه اینکه معاون علم و فناوری ریاست جمهوری قرار دیدار بگذارد و در آنجا مطالبه کنیم.
وی تاکید کرد: باید دست مسئول را در حوزه تحقیقات باز گذاشت.
رئیس هیات امنای بنیاد پروفسور حسابی در خصوص عملکرد بنیاد جهت معرفی هرچه بهتر چنین شخصیتی به کشور و دنیا با ذکر خاطراتی گفت: وقتی انقلاب شد دکتر حسابی در خصوص علت اینکه مردم به خاطر آیتالله خمینی(ره) در خیابان تیر میخورند و به شهادت میرسند گفت " به واسطه وجود سه اصل محبت و احترام و راستگویی که سه اصل عاشقی است و امام راحل آن را در وجود مردم و مردم نیز در وجود امام راحل دیدند، انقلاب به پیروزی رسید".
وی همچنین میگفت "میخواهم بدانم ما این انقلاب را میخواهیم نگهداریم یا بازی درآوریم؟ اگر میخواهیم بازی درآوریم که متخصصین هستند، اما اگر میخواهیم نگهداریم یک راه بیشتر ندارد و آن این است که نان خود را خودمان تهیه کنیم و برای هیچ چیز دستمان مقابل خارجیها دراز نشود".
حسابی ادامه داد: پروفسور قبل و بعد از انقلاب اسلامی میگفت "باید از دیدن هر اتومبیل پیکان و پژو در خیابانهای کشور خجالت بکشیم، بجای اینکه عادت صنعتی را به ایران بیاوریم محصول صنعتی را آوردهایم. آوردن محصول صنعتی به ایران یعنی به بچههایی که تا صبح زحمت کشیدند و درس خواندند، به پدر و مادرها و اساتید و کسانی که فرش زیرپایشان را در راه علم فرزندشان فروختهاند پشتپا زدهایم، چراکه ما میخواهیم با خرید خارجی پورسانت بگیریم، جیبهای گشاد خود را پر کنیم و روز به روز بانکهای سوئیس و کانادا بزرگتر شوند که این غلط است".
مقبره پروفسور حسابی در سایه کمتوجهیها
وی در ادامه گفت: آقای دکتر میگفت "انقلاب اسلامی جواهر است محال است انقلابی با این تعداد شهید، جانباز و رزمنده را پیدا کنید و این یک استثنای تاریخی است، اما ما با واردات آن را نابود میکنیم. ورود جنس خارجی به داخل کشور یعنی قطع دلبستگیهای انقلاب، ایجاد بیکاری و مهاجرت به سایر کشورها".
حسابی در ادامه در خصوص حفظ مقام و منزلت پدر علم فیزیک ایران در عصر حاضر گفت: طی سالها تلاشهای بسیاری برای ساخت مقبره و طرح جامع یادمان پدرم در تفرش صورت گرفت، اما شاهد هیچ اقدامی توسط شهردار قبلی تفرش در این زمینه نبودیم. ما خودمان این پروژه را به اتمام رساندیم، اما یادمان پروفسور حسابی که باید بخشی از آن موزه، کتابخانه، کارگاه و... باشد متاسفانه به اداره تبدیل شد و اگر استاندار فعلی به داد نرسیده بود و بودجه برای این مهم در نظر نگرفته بود تا طرح جامعی صورت بگیرد، مشخص نبود که چه بلایی بر سر آن آمده بود.
وی تصریح کرد: متاسفانه اطراف مقبره خانهسازی شده و در شرایطی به سر میبرد که در شأن پدر علم فیزیک ایران نیست. این مقبره با خانههای بزرگان دنیا قابل مقایسه نیست.
حسابی گفت: انیشتین یک سال در ژنو ساکن بود، اما خانهاش تبدیل به موزه شد. همچنین بتهوون 11 ماه در سوئیس زندگی کرد که خانه او نیز موزه شده است. هشت سال است که دانشگاه متروپولیتن لندن به عنوان بزرگترین دانشگاه اروپا بورس دوره فوق لیسانس در پایههای علمی و رشتههای مختلف را بورس پروفسور حسابی نامگذاری کرده است، آن وقت ما با دکتر حسابی چکار میکنیم!
وی افزود: وقتی دکتر در سال 1990 به عنوان مرد علمی جهان شناخته شد در اینجا در روزنامه اطلاعات فقط یک نوجوان 14 ساله به دکتر تبریک گفت.
وی با بیان اینکه خوشبختانه رئیس سازمان انرژی اتمی کشور یک سالن به اسم دکتر حسابی در سازمان انرژی اتمی احداث کرده است، گفت: چنین اقدامات و انسانهایی هستند که ایران را نگه میدارند.
وی حفظ استعدادهای سرشار در کشور و جلوگیری از مهاجرت آنها را آسان عنوان کرد و گفت: اگر شرایط را فراهم کنند که نخبگان ما حمایت شوند یا زمینهای ایجاد شود که بتوانند در سایه حمایتهای مادی و معنوی استعداد خود را به منصه ظهور گذارده و یک نوبل در جهان کسب کنند، شرایط علمی ما بسیار متحول خواهد شد.
حسابی ادامه داد: همین تئوری دکتر حسابی تحت عنوان "تئوری گستردگی ذرات تا بینهایت" که با انیشتین گذراند را میتوان با اختصاص بودجه به نوبل رساند. در این صورت آمریکاییها و اروپاییها جلوی ما زانو میزنند و جمهوری اسلامی ما در دنیا مقدس میشود.
وی ادامه داد: دکتر نیروگاه اتمی ایران را احداث کرد، چرا یک برنامه در تلویزیون در خصوص نحوه احداث نیروگاه و اینکه چطور وقتی آمریکا پشیمان شد دکتر با پیگیریهای مکرر در سه ماه و نیم رآکتور اتمی تهران را دوباره راه انداخت، تهیه نمیکنیم؟
اقدامات دکتر حسابی در کشور
رئیس هیات امنای بنیاد پروفسور حسابی با بیان اینکه پدرش در هر نقطهای که نیاز کشور بود دست به تحول میزد، گفت: موقعی که هنوز در تفرش که زادگاهش است شبکه برق وجود نداشت، او برق را در آشتیان راه اندازی کرد و بعد در دارالمعلمین ژنراتور درست کرد چراکه میل به آبادانی همه جای ایران داشت.
تاسیس اولین مدرسه عشایری در یاسوج، ساخت جاده تهران به لواسان، شناسایی رگههای فلزات و استخراج آنها از معادن، کمک به قانونمند شدن بهرهبرداری از معادن، احداث جاده قزوین الموت در دو سال و... تنها گوشهای از تلاشهای وی برای رفع نیازهای مردم در هر نقطه از کشور بود.