0

تقسیم کار در خانه

 
borkhar
borkhar
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 19319
محل سکونت : اصفهان

تقسیم کار در خانه
یک شنبه 7 شهریور 1395  3:05 PM

 

ya-fatemeh.jpg

خلاصه:خانواده‏اى در زندگى موفق مى‏گردد، كه به طور مشترك و براى رسيدن به اهداف مقدس در كانون خانواده تلاش كنند و هيچكدام از زن و شوهر از كار، گريزان نباشد، ولى بايد شؤون وظايف مشخص باشد و هريك به تناسب توان و تخصص و حوصله خويش، انجام كارى را به عهده بگيرد

خانواده‏اى در زندگى موفق مى‏گردد، كه به طور مشترك و براى رسيدن به اهداف مقدس در كانون خانواده تلاش كنند و هيچكدام از زن و شوهر از كار، گريزان نباشد، ولى بايد شؤون وظايف مشخص باشد و هريك به تناسب توان و تخصص و حوصله خويش، انجام كارى را به عهده بگيرد.... 
حضرت على و فاطمه، براى تقسيم كار به حضور پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيده و درخواست نمودند: آن حضرت تكليف هريك را در امور خانه مشخص فرمايند.چنانچه حضرت امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند؛ رسول خدا نيز چنين تقسيم كار كردند: 
فقضى على فاطمة بخدمة مادون الباب و قضى على على بما خلفه....(1) 
به اميرالمؤمنين دستور دادند كارهاى خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه عليهاالسلام نيز فرمودند كه او كارهاى داخل خانه را اداره نمايند و آن بانوى دو عالم از اين تقسيم كار شديداً خوشحال شد. 
و امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند: 
كان اميرالمؤمنين يحتطب و يستقى و يكنس و كانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز.(2) 
جدم اميرالمؤمنين در انجام كارهاى خانه هيزم جمع مى‏كرد و آب مى‏كشيد و مى‏آورد و خانه را جارو مى‏فرمود و مادرم زهرا عليهاالسلام نيز جوها را آرد مى‏كرد و سپس خمير مى‏نمود و آنگاه نان مى‏پخت. 
از اين دو حديث استفاده مى‏شود كه حضرت اميرالمؤمنين و فاطمه‏ى زهرا عليهماالسلام با انضباط خاص، وظايف خانه را انجام مى‏دادند و كار آنان مشخص بود و در عين حال مولاى متقيان علاوه بر كارهاى خارج از خانه، در امور داخلى خانه نيز به همسرش كمك مى‏كرد. (و كلمه‏ى «يكنس: جارو مى‏كرد» به اين موضوع دلالت دارد.) 
در حديث داريم كه روزى رسول خدا وارد خانه‏ى دخترش زهرا شد و مشاهده كرد كه دختر و دامادش هر دو مشغول كارند و به كمك يكديگر در كنار آسياب دستى نشسته و به آرد كردن مى‏پردازند، پس از سلام و احوال‏پرسى فرمودند: اَيُّكُما اَعيى؟ 
كداميك خسته‏تريد تا من به جاى او بنشينم و كار را به پايان برسانم؟! على عليه‏السلام عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! دخترت فاطمه.... (3) 
اين حديث نيز مى‏رساند كه اميرالمؤمنين به كارهاى مربوط به داخل خانه به فاطمه عليهاالسلام كمك مى‏كرد.... 
حضرت زهرا عليهاالسلام علاوه بر اينكه امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسيم كرده بود، با خادمه‏ى اهل‏بيت (جناب فضه) نيز كارهاى خويش را به طور منظم و باتناوب انجام مى‏دادند. اگر فضه يك روز كار مى‏كرد، روز ديگر استراحت مى‏نمود و حضرت خود به كارها مى‏پرداخت. 
اينك توجه شما را به يك واقعيت تاريخى در اين زمينه جلب مى‏كنم: 
حضرت سلمان مى‏گويد: وارد خانه على عليه‏السلام شدم، ناگاه مشاهده كردم دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مشغول دستاس و آرد كردن است، او در اين كار آن چنان به زحمت افتاده بود، كه دستهايش ورم كرده و خون‏آلود شده بود. در حاليكه حضرت امام حسين- كه كودكى صغير بود- از گرسنگى بى‏تابى مى‏كرد. 
سلمان مى‏گويد: دلم به حال او سوخت و لذا اظهار داشتم: اى دختر رسول خدا! چرا از فضه كمك نمى‏گيرى؟ حضرت جواب داد: پدرم او را به من سفارش كرده است، من بايد با او به عدالت رفتار كنم ما كارها را ما بين خود تقسيم كرده‏ايم يك روز او كار مى‏كند و روز ديگر من و امروز نوبت استراحت او مى‏باشد. 
سلمان مى‏گويد: گفتم: من آزاد شده‏ى پدر تو هستم، اجازه ده من به جاى تو اين كار را انجام دهم. تا اينكه به آرد كردن مشغول شدم و وقت نماز رسيد، آماده‏ى رفتن به مسجد شدم، بعد از اقامه نماز آنچه را ديده بودم به مولايم على عليه‏السلام گفتم. آن حضرت چون سخنان مرا شنيد شروع به گريه كرد و سپس به سراغ فاطمه رفت و با تبسم برگشت و گفت: ديدم فاطمه عليهاالسلام خوابيده و حسين نيز در كنار مادرش در خواب مى‏باشد و آسياب دستى بدون مباشرت كسى كار مى‏كرد، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله تبسم‏كنان فرمودند: 
يا على! براى خداوند در روى زمين ملائكه‏اى است كه به محمد و آل محمد خدمت مى‏كنند.(4) 
اين قضيه مى‏رساند كه نظم و تقسيم كار در تمام شؤون زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام حاكم بود. 
1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1- كنزالعمال، ج 16، ص 341، ش 44818- عوالم، ج 11، ص 217. 
2 ـ وسائل‏الشيعه، ج 12، ص 24، ح 10 و ج 14، ص 164، ح 30- بحارالانوار، ج 41، ص 54- سفينه، ج 2 ص 195. 
3 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50، ح 47. 
4 ـ عوالم ج 11، ص 205- بحار ج 43، ص 28، ح 33- جلاءالعيون، ج 1، ص 137. 

خدایا دلم به سان قبله نماست...وقتی عقربه اش به سمت "تو"می ایستد آرام می شود

"ان الله مع الصابرین ...همانا خداوند با صابرین است"

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها