پرسمان دخترانه
جمعه 15 مرداد 1395 2:36 PM
سوال
چراهمه دردي مال مادختراست بابامن نميخوام مادرشم چراتاآخرعمربايددردپريودي داشته باشم چرابايدزايمان كنم؟
جواب
دخترها هر بار كه براي پريود به زحمت مي افتند از خود سئوال مي كنند، چرا اين وضعيت دشوار برايشان اتفاق مي افتد؟ غافل از اينكه اين فرايند نشانه اي از سلامت جسماني و عاملي براي بهترين زيبايي هاي خلقت است.
با يك عمل جراحي ساده مي توان رحم را برداشت كه ديگر مجبور نباشيد درد پريود و درد زايمان را تحمل كنيد!!!
ولي اين كار به مراتب سخيف تر از كار آن پسر نازپرورده اي است كه بخاطر سربازي نرفتن دست خود را قطع مي كرد!! يا به خاطر اينكه از زير بار تامين نفقه و مهريه... همسر و فرزندانش شانه خالي كند پاي خود را قطع كند تا مجبور به كار كردن نباشد!! اين كار مثل رفتار بچه گانه دختر بچه نق نقويي است كه به خاطر اينكه مجبور به مسواك زدن نباشد ، دندان هاي خود را از ريشه در بياورد!!
خداوندي كه از مادر به شما مهربان تر و از رگ گردن نزديك تر است مي گويد، عزيزم، تو بهترين و زيباترين مخلوق من هستي كه تو را در بهترين شكل خلق كردم (لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم؛ زن و مرد را در بهترين وجه خلقت آفريديم)، بيشترين خير و سعادت را در وجود تو قرار دادم (اكثر الخير في النساء؛ بيشترين خيرها در زنان است)، و تو را مانند گل خوشبويي ، سر سبد بوستان خلقتم كردم (المرئه ريحانه؛ زن گلي خوشبوست). اگر هم گاهي سختي مي بيني مطمئن باش كه اولا براي كمال تو است چون لذت و آرامش بعد از سختي معنا مي يابد (الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِه؛ بهشت و آرامش با سختي ها حاصل مي شود)؛ ثانيا، در مقابل آن راحتي مضاعفي برايت مقرر مي كنم (ان مع العسر يسرا، فان مع العسر يسرا). پس ياد بگير نگاهت را به بلاها عوض كني (كن بالمكاره مسرورا؛ با سختي ها مسرور شو) تا فقط زيبايي ببيني. (ما رايت الا جميلا؛ حضرت زينب سلام الله عليها مي فرمايد از همه مصيبت هاي كربلا جز زيباي نديدم).
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
باكي ندارم كه وقتي صبح ميكنم فقير شده باشم يا ثروتمند يا مريض يا سالم، چرا كه خداوند متعال ميفرمايد: من با مومن جز آنچه كه خير اوست انجام نميدهم.
«پروانه تقلا مي كرد. پروانه نه، پيله، مي خواست تا پروانه شود. و از آن دوردست ها مي آمد دختركي. دخترك رسيد. پيله تكاني خورد، دخترك كنار پيله نشست. پيله تقلا مي كرد. دخترك دلش سوخت؛ ساعت ها گذشت. دخترك نشسته بود و پيله رنج آزادي بر جان مي خريد. دخترك خسته شد، پيله هم. دخترك مي خواست ببيند پرواز پروانه را و پيله نمي دانست در ذهن دخترك چه مي گذرد. دخترك قيچي كوچكي را در آورد و سوراخي در ته پيله ايجاد كرد و مي خنديد براي تماشا، براي پروانه. پيله آهسته سر خورد، از پيله در آمد، و حالا پروانه شد؛ اما ياراي پروازش نبود. جثه اش ضعيف و بالهايش چروكيده بود. دخترك چشم به بال پروانه داشت و پروانه در حسرت پرواز تقلا مي كرد. دخترك انتظار داشت پروانه بپرد ولي نمي دانست كه پروانه بايد تا آخر عمرش روي زمين بخزد.
دخترك نمي دانست چرا؟ پروانه را در دست هايش گرفت؛ اما پروانه ديگر پروانه نبود. پروانه حالا چشم در چشم دخترك دوخت و گفت: كاش مي دانستي تو حلقه اي از تدبير خدا را شكستي؛ خدا تقلا را براي پيله قرار داد تا به وسيله آن مايعي از بدنش ترشح كند تا پس از خروج از پيله به او امكان پرواز بدهد.
دختر براي جهالتش گريست. آنقدر گريست تا عارف شد. ديگر دخترك مي دانست:
كه سختي هايش براي اينست كه او پروانه شدن و پرواز كردن را بياموزد».
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ
شما را به اندكي ترس و گرسنگي و بينوايي و بيماري و نقصان در محصول ميآزماييم و شكيبايان را بشارت ده »(بقره155).
اگر خداوند مقرر مي كرد بدون هيچ مشكلي زندگي كنيم، فلج مي شديم، به اندازه ي كافي قوي نمي شديم و هرگز نمي توانستيم پرواز كنيم.
«من نيرو خواستم و خداوند مشكلاتي سر راهم قرار داد تا قوي شوم. من دانش خواستم و خداوند مسايلي براي حل كردن به من داد. من سعادت و ترقي خواستم و خداوند به من قدرت تفكر و زور بازو داد تا كار كنم. من شهامت خواستم و خداوند موانعي سر راهم قرار داد تا آنها را از ميان بردارم. من انگيزه خواستم و خداوند كساني را به من نشان داد كه نيازمند كمك بودند. من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به ديگران محبت كنم». من (مادر) منشوري از عشق و عاطفه ام ، منبع و در برگيرنده بهترين مخلوق خدا، هدف خلقت الهي به واسطه من محقق مي شود و رحم من جايگاه پرورش جانشين خدا بر روي زمين است پس اگر اندكي زحمت دارد چه زيباست و چه لذت بخش است!
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ كانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبيلِ اللّه ، فَاِذا وَضَعَت كانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت كانَ لَها بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعيلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكِ ؛هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند و هنگامى كه فارق شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى كه شير بدهد ، در هر بار مكيدن ، پاداش آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل عليه السلام براى اوست و آن گاه كه شيردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گويد : عمل را از نو آغاز كن كه بى ترديد ، آمرزيده شدى .امالى صدوق، ص 496، ح 678
در آخر ذکر چند نکته پایانی نیز ضروری به نظر می رسد:
1. از منظر انديشه بنيادين اسلام، زن و مرد در انسانيت همسان اند و براساس يك هدف مشترك آفريده شده اند. با وجود اين، زن و مرد دو صنف مختلف اند كه ويژگيهاي طبيعي آنها را از يكديگر متمايز مي سازد، همين تفاوت هاست كه زمينه ساز درك متقابل، تمايل دو سويه و هماهنگي و همكاري جدي بين اين دو جنس را فراهم مي سازد. طبيعي است كه محدوده اين تفاوت ها منحصر در ويژگيهاي جسمي و فيزيولوژيك نيست بلكه پهنه اي وسيع تر را شامل مي شود. خلاصه، اين دو موجود به حسب كاركرد خاصي كه دارد، مجهز به يك نوع ساختار طبيعي و جهاز تكويني است كه اين ساختارها و تفاوت ها(اعم از جسمي و روحي)، در راستاي همان كاركردها معنا و مفهوم مي يابد.
2. همان گونه كه بين زن و مرد به لحاظ ساختاري تفاوت هايي است، به لحاظ برخي تكاليف و احكام ديني نيز تفاوت هايي وجود دارد، چنانكه تفاوت هاي طبيعي و اجتماعي منافاتي با تساوي ارزش زن و مرد ندارد، تفاوت در پاره اي از احكام فرعي نيز منافاتي با تساوي ارزش معنوي و اجتماعي زن و مرد ندارد، زيرا معيار ارزش معنوي انسان ها تقوا و تقرب به خداوند است و ملاك ارزش اجتماعي يك شخص توانايي ها و صلاحيت هايي است كه براي اجتماع نافع و سودمند است. آنچه در اين ميان هيچ سهمي در تقليل يا تكثير ارزش ندارد، جنسيت است.
3. داشتن عادت ماهيانه يكي از ويژگيهاي جسماني زن و زمينه براي باروري است. دانشمندان علم پزشكي اين فرآيند را جهت آماده شدن زن براي بارداري ضروري مي دانند، دكتر پاك نژاد در اين در اين زمينه مي نويسد، دو نتيجه مهم عادت ماهيانه عبارتند از «آزاد شدن تخمك از تخمدان ها براي به وجود آمدن نسل جديد براي حفظ قانون بقاي نسل و ديگري آماده ساختن «اندومتر» يعني جدار داخلي رحم براي پذيرش مهان تازه واردي كه بايد آن را در خود به نحوي خاص جايگزين سازد.» همو در ادامه به فايده و فلسفه ديگري قاعدگي اشاره كرده مي گويد: «همراه خون و بافت هايي كه در جريان قاعدگي از رحم خارج مي شود، تعداد زيادي «گويچه هاي سفيد» نيز آزاد مي شود، كه وجود اينها و عوامل احتمالي ديگر با وجود برهنه بودن سطح «اندومتر»، رحم را در برابر عفونت ها بسيار مقاوم مي سازد و ارزش حفاظتي زياد است.»(نك: سيدرضا پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر(بهداشت بدن) بي جا، انتشارات ياسر، چاپ اول، 1364، ه.ش، ص118 و 122)
نویسنده: محمد رضا کدخدایی