0

آیا انسان به خاطر ترس دیندار شد؟

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

آیا انسان به خاطر ترس دیندار شد؟
پنج شنبه 14 مرداد 1395  11:07 AM

پرسش و پاسخ دینی

اندیشمندان بزرگ شرق و غرب با دیدگاه «فروید» درباره منشأ دین مخالف هستند، ادعاهای او در زمینه مذهب نه تنها فاقد دلیل منطقی و شواهد معتبر تاریخی است، بلکه برخلاف دلایل عقلی و شواهد تاریخی هم هست.

عقیق:تا آنجا که ذهن تاریخ به یاد دارد، «دین» یکی از مهم‌ترین بلکه مهم‌ترین مسأله‌ حیات انسانی به شمار می‌رفته است. حتی ابتدایی‌ترین قبایل انسانی هم به پرستش و عبادت، در قالب دینداری توجه ویژه داشته‌اند، هر چند چگونگی، عناصر دینی و نوع نگاه انسان‌ها به دین، معبود و عبادت در ادوار تاریخ متفاوت بوده است. شواهد نیرومندی نشان می‌دهد که بشر از ابتدا یگانه‌پرست بوده و دین‌داری‌های خرافه‌آمیز نوعی انحراف از دین یگانه الهی است.

از دوران شکل‌گیری نوزایی علمی و رشد علوم طبیعی و تجربی در برابر فلسفه، الهیات و دین، انواع نظریه‌های جامعه‌شناختی و روان‌شناختی برای تبیین تجربی دین، عناصر دینی و آثار دین‌داری یکی پس از دیگری به وجود آمد. نقطه‌ مشترک همه‌ این نظریه‌‌ها تلاش برای توضیح و تبیین دین و دینداری به عنوان پدیده‌ای زمینی و انسانی بوده و هست.

از این رو هر نظریه‌ با طرح مبانی و مسائل خاصی، به تبیین خاستگاه دین و آثار مثبت و منفی دینداری (از نگاه نظریه‌پرداز) پرداخته است. نظریه «فروید» درباره‌ خاستگاه دین و دین‌داری از معروف‌ترین نظریه‌های علمی در این عرصه است. فروید با مطالعه و تحلیل ویژگی‌های فکری، فرهنگی و رفتاری قبایل ابتدایی و بر اساس دو مفهوم توتم و تابو، نظریه‌ای در باب منشأ پیدایش دین، دینداری و آثار دین در زندگی بشر مطرح کرد، پس از فروید نظریه‌ او دستاویز منکران خدا و دین برای توجیه بی‌دینی و نفی اصالت دین و دین‌داری قرار گرفت. مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در نوشتار حاضر به یکی از استدلال‌های فروید در نفی اصالت دین اشاره کرده و به بررسی و نقد آن پرداخته است که در ادامه می‌آید:

چکیده شبهه

دین امری وهمی و تخیلی است و خاستگاه آن ناتوانی‌ها، ترس‌ها و نقص‌های انسان‌های اولیه است، انسان‌های اولیه قدرت استفاده از خرد را نداشتند، نیروهای قهار طبیعت(مثل سیل، زلزله، بیماری‌های فراگیر، حیوانات وحشی و ...) از یک سو و نیروهای غریزی قدرتمند از سوی دیگر، موجب ترس، وحشت و احساس نقص و ناتوانی آن‌ها می‌شد، او این تجربه را در کودکی به دست آورده بود که هنگام بروز سختی‌ها و مشکلات به پدر خود پناه ببرد تا امنیتش را حفظ کند، در مقابله با نیروهای قهار طبیعت، چون قدرت قاهر و ایمنی‌بخش واقعی، مانند پدر، وجود نداشته است، انسان‌های اولیه با تخیل و توهم، قدرتی قاهر و بزرگ، که توانایی حفاظت از او را در برابر نیرو‌های طبیعی وغریزی دارد، روح و روان خود را آرام می‌ساختند. این روند موجب پیدایش مذهب می‌شود، چون دوران کودکی بشر به سر آمده و انسان، قدرت استفاده از خرد خود را دارد، پس دوران دین و مذهب هم پایان یافته است!

چکیده نقد

1. بر خلاف ادعای فروید، خاستگاه دین، طبق ادله عقلی محکم و یافته‌های تاریخی، فطرت و عقل ناب انسان است.

2. روانکاوان و دانشمندان بزرگ شرق و غرب از جمله شاگردان فروید با دیدگاه فروید درباره منشأ دین مخالف هستند.

3. ادعاهای فروید در زمینه مذهب نه تنها فاقد دلیل منطقی و شواهد معتبر تاریخی است، بلکه برخلاف دلایل عقلی و شواهد تاریخی هم هست.

4. ترس‌ها، کمبودها و ناتوانی‌های و ... بشر تنها موجب اقبال مردم به دین است نه عامل پیدایش دین!

مقصود از منشأ دین

بحث از خاستگاه دین یکی از بحث‌های مهم در عصر جدید به شمار می‌رود. مقصود از منشأ دین در این بحث دو چیز است:

الف)دین به عنوان واقعیتی تاریخی چگونه پدید آمده است؟ آیا منشأ پیدایش آن طبیعی و بشری بوده یا خاستگاهی ماوراء طبیعی و الهی دارد؟ (منشأ دین)

ب)منشأ یا عامل گرایش انسان به دین در طول تاریخ چه بوده است؟ آیا منشأ آن امر درونی بوده یا بیرونی است؟(منشأ دینداری)(1)

این نظریه (که عامل گرایش به دین، ترس انسان است)، نخستین بار توسط شاعری رومی به نام تیتوس لوکرتیوس (متوفای 99م) در ضمن شعری مطرح شد. سپس در دوره جدید دوباره توسط لودیگ فوئرباخ و سپس توسط فروید که یک روانکاو بود، مطرح شد(2)، بحث‌های وی درباره دین با این پیش‌فرض که دین منشأ منطقی و عقلانی ندارد، صورت گرفته است، مباحث وی حالت تخیلی، غیرواقع‌گرایانه و بدون دلیل و شواهد تاریخی است، آنچه از برخی از آثار وی به دست می‌آید این است که لذت‌گرایی بنتهام و تفکرات اومانیستی در اندیشه‌های وی نقش به سزایی داشته است.

ادله‌ای بر الهی بودن منشأ دین

فروید بر ادعای خود هیچ دلیل منطقی و یا شواهد معتبر تاریخی ارائه نکرده است و نمی‌توانیم آن را بپذیریم. داستان پدرکشی که مبنای نظریه اوست افسانه‌ای بیش نیست، او با یک پیش‌فرض نادرست که برخواسته از تخیلات نادرست او بوده، درباره مذهب قضاوت کرده است.(3)

فیلسوفان و متألهان در جهان اسلام و غرب، براهین عقلی متعدد و مستحکمی چون، برهان صدیقین، برهان امکان و وجوب، برهان حدوث، برهان نظم، برهان فطرت و ... در اثبات وجود خداوند مطرح کرده‌اند(4)، پس از اثبات وجود خدا و با توجه به صفات او و نیازمندی انسان به هدایت، ضرورت نزول وحی را اثبات کرده‌اند، نتیجه این امر اثبات الهی‌بودن منشأ دین است. (5)

بنابراین اگر کسی منشأ دین را غیرالهی، طبیعی و برخاسته از سلسله نیازهای روانی و اجتماعی انسان‌ها بداند ابتدا باید بتواند نادرستی دلایل متألهان را اثبات کند و سپس ادله‌ای بر اثبات مدعای خود ارائه کند، در حالی که فروید چنین کاری انجام نداده است و ابتدائا و با یک تحقیق ناقص در ادیان ابتدائی و با پیش‌فرضی نادرست، دین را امری تخیلی دانسته است.

فطرت و عقل سلیم منشأ دینداری

هم چنان که دانشمندان و علمای متأله با دلایل محکمی منشأ دین را الهی می‌دانند، علت گرایش به دین و دینداری را نیز عقل ناب بشر و فطرت انسان می‌دانند. با شناخت ویژگی‌های امور فطری و انطباق آن بر آموزه‌ توحید و گرایش به دین روشن می‌شود که دینداری از اعماق روح انسان و ژرفای سرشت انسانی او برمی‌خیزد، ویژگی‌های امور فطری را می‌توان در امور زیر جستجو کرد:

معرفت، آگاهی، بینش فطری و نیز گرایش‌‏های عملی فطری انسان تحمیلی نیست؛ بلکه در نهاد او تعبیه شده است، با فشار و تحمیل نمی‏‌توان آن را زائل کرد؛ از این رو تغییرپذیر نیست، به عبارت دیگر: ثابت و پایدار است، گر چه ممکن است تضعیف شود، فراگیر و همگانی است، چون حقیقت هرانسانی با این واقعیت سرشته شده است، چون بینش و گرایش انسان متوجه هستی محض و کمال مطلق است، از ارزش حقیقی برخودار بوده و ملاک تعالی او است و از این رهگذر، تفاوت بین انسان و سایر جانداران بازشناخته می‏شود.(6)

دینداری و خداپرستی از برجسته‌ترین مصادیق این امور فطری است، زیرا کم‌تر گرایشی را در تاریخ می‌توان یافت که مثل مذهب بدون تحمیل و به صورت خودجوش اقبال همه اقوام با گرایش‌های مختلف را به سوی خود جلب کند و دارای ثبات تاریخی باشد؛ به گونه‌ای که هیچ مانعی نتواند آن را از دل و جان مردم ریشه‌کن نماید.(7)

یافته‌ها و گزارش‌های تاریخی به‌دست آمده از اعصار گذشته نیز فطری‌بودن گرایش به دین و مذهب را تأیید می‌کند. جان – ر- ایورث استاد دانشگاه کلمبیا درباره مذهب می‌گوید: «هیچ فرهنگ و تمدنی را نزد هیچ قومی نمی‌توان یافت مگر آن که در آن فرهنگ و تمدن شکلی از مذاهب وجود داشته است. ریشه‌های مذهب در اعماق تاریخ تا اعماق تاریکی از تاریخ که ثبت نشده و به دسترس بشر نرسیده است، کشیده شده است».(8) 

دانشمند معروف مصری «فرید وجدی» می‌نویسد: «نتیجه کاوش در طبقات زمین می‌رساند که بت‌پرستی از روشن‌ترین و بارزترین ادراکات بشر بوده، تو گویی اعتقاد به مبدأ با پیدایش بشر به وجود آمده است».(9)

این اظهارات فطری‌بودن گرایش به دین را تأیید می‌کند؛ زیرا چنان که گذشت یکی از ویژگی‌های امور فطری فراگیر بودن آن در همه زمان‌ها و همگانی بودن آن در همه‌ انسان‌هاست، ادعای این دو دانشمند کاملاً این دو امر را اثبات می‌کند.

علاوه بر آن دانشمندان و روان‌شناسان بزرگی همچون: یونگ(10) کوونتایم(11) ویلیام جیمز(12) نظر فروید را در این باره باطل دانسته و معتقدند که بر خلاف ادعای فروید، دین خاستگاهی اصیل و ریشه‌دار در روان انسان دارد، ادعای فروید علاوه بر اینکه مخالف با برهان فطری‌بودن دینداری است، مخالف یافته‌های تاریخی متقن و مخالف نظر دانشمندان و روانکاوان بزرگ مغرب زمین نیز هست.

عوامل و زمینه‌های گرایش به دین

چنانکه روشن شد علت اصلی گرایش به دین و مذهب، عقل و فطرت انسان است. اما علل و عوامل فرعی نیز وجود دارند که باعث گرایش انسان به سوی دین است: عرضه صحیح دین و معارف دینی، عملکرد متولیان دین، قیام رهبران الهی برای نجات مردم(13) و ... در جهان غرب عللی دیگری نظیر: ابزاربودن دین برای بقای جامعه، جهل، ترس از عوامل طبیعی(که فروید به آن معتقد است) و ... مطرح شده است که مورد نقد متفکران اسلامی قرار گرفته است.(14)

آری! این مقدار قابل پذیرش است که نواقص، ناتوانی‌ها و ترس از عوامل طبیعی، می‌تواند موجب اقبال و گرایش برخی از مردم به سوی دین باشد، اما اعتقاد به اینکه تنها عامل گرایش به دین، ترس از عوامل طبیعی و وجود نقص‌ها بوده، کاملاً بی‌پایه و اساس است، بلکه چنان که بیان شد علت اصلی گرایش به دینداری نهادینه‌بودن آن در فطرت انسان است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1-ربانی گلپایگانی، علی، درامدی برکلام جدید، ص81 ؛ خسرو پناه، عبد الحسین، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ج2، ص102؛ جوادی آملی، عبدالله، دین شناسی، ص 37.

2-مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ج2، ص114، ایان باربور، علم و دین، ص295.

3-رک به : درآمدی بر کلام جدید، ص92-93.

4-جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا.

5-دین‌شناسی، ص 38 -47.

6-فطرت در قرآن، ص26.

7-جهت مطالعه بیشتر رجوع کنید به : جوادی املی، عبدالله، فطرت در قرآن؛ سبحانی، جعفر ، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج1،ص 176-199. و خسرو پناه، عبد الحسین، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ج2، ص101-123. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 422. مجموعه‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏3، ص: 383-398.

8-سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج1، ص188.

9-همان

10-مجموعه‏ آثار استاد شهیدمطهرى، ج‏3، ص: 393، درآمدی بر کلام جدید، ص93 به نقل از دین پژوهی، ج1، ص 136.

11-مکارم شیرازی، ناصر ،تفسیر نمونه ،ج16 ،ص 426.

12-سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج1، ص195.

13-دین شناسی، ص 50-54.

14-مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ج2، ص 113-121.

منبع:فارس

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها