0

آیا ایمان تنها به حجاب است؟

 
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آیا ایمان تنها به حجاب است؟
دوشنبه 11 مرداد 1395  2:22 PM

ارتباط و پیوستگی موضوعی آیات بهترین گواه بر این واقعیت است که حجاب و پوشش زن، همچون سایر احکام قبل و بعد در سوره مبارکه نور،حکم شخصی- اجتماعی است و نمی تواند استثنای از آنها باشد.


به گزارش موعود  به نقل از فصنامه پژوهش های قرآنی، حجاب، آن گونه که بعضی ها پنداشته اند، صرفا یک تکلیف شخصی نیست؛ بلکه افزون بر آن یک مسئله عاطفی، روانی، خانوادگی، اجتماعی است. در این نوشتار عناوین زیر مورد ارزیابی قرار می گیرند:
1- نخست دیدگاهها و دلایل نظریه پردازانی که معتقدند حجاب تکلیف شخصی محض است و نقد آنها
2- اجتماعی بودن حجاب زن از منظر قرآن کریم گرچه اجتماعی بودن حجاب، از منظرهای گوناگون قابل اثبات است، اما در این نوشتار از منظر ارتباط موضوعی آیات در سوره نور بررسی می شود.

کلید واژه‏ها: حجاب، تکلیف شخصی، تکلیف اجتماعی، سوره نور

تردیدی نیست که درگستره تاریخ اسلام، مسلمانان ازعالم وعامی، شیعه و سنی و پیروان مذهب های مختلف فقهی و نحله های گوناگون کلامی و اعتقادی به صورت اجماع حجاب را واجب و رعایت آنرا بر زن مسلمان الزامی می شمارند و بی حجابی و بدحجابی را مساوی با مخالفت با قرآن و زیر پا نهادن حکم واجب الهی تلقی می کنند. فتواهای فقیهان شیعه و سنی بر وجوب حجاب و چگونگی آن در لحظه های مختلف زندگی از جمله در هنگام نماز، بیانگر اهمیت حجاب در اسلام می باشد که نیازی به یاد کرد آن فتواها نیست.

اکنون این پرسش رخ می نمایاند که آیا حکم حجاب تکلیف شخصی محض است؟ یعنی خداوند فقط حجاب را بخاطر اظهار عبودیت از زن مسلمان خواسته و بس؟ که در این صورت اگر زن مسلمان این حکم الهی را نادیده انگارد فقط ترک واجب کرده نه بیش از آن و تنها کیفر اخروی دارد و در برابر جامعه هیچ مسؤلیتی ندارد. یا افزون بر اینکه این حکم، تکلیف شخصی هر زن مسلمان است، جامعه اسلا می در این حکم نیزسهیم است؟

بگونه ای که اگر زن مسلمان این دستورالعمل اجتماعی را به صورت علنی زیر پا نهد جامعه حق داشته باشد علیه او اعلام جرم کند و حکومت اسلامی نیز مسؤلیت داشته باشد تا او را در برابر این تکلیف اجتماعی وادار به امتثال نماید. نوشته حاضر پژوهشی است راجع به این مطلب و کوشیده است که دیدگاههای مطرح شده در این زمینه را تا آنجا که به قرآن ارتباط پیدا می کند مورد بررسی قرار دهد.

حجاب، تکلیف شخصی محض

تحول فکری که در رویکرد «نوگرایی» برای تنی چند از صاحب نظران عرب، در اواخر قرن 19میلادی رخ داد، در رابطه با مسأله حجاب از جهات گوناگون دغدغه های زیادی پیش آورد، ازجمله این دغدغه ها شخصی محض بودن حکم حجاب است. نکته قابل توجه این است که پایه گذار این رویکرد، درجهان اسلام و عرب، کسانی بوده اند که گرچه از متفکران و نو اندیشان اسلامی شمرده می شوند ولی هر یک اندیشه و افکارخود را از دنیای غرب و«فمینیسم» بر گرفته اند.

نخستین فرد نوگرا و نواندیش در این زمینه شخصی بنام « الطهطاوی» (1801-1873م) بود که در پاریس منصب امامت جماعت یک گروه «نظامی» را به عهده داشت و هم مرجع دینی آنان بود. او تحت تأثیر به ظاهر متمدنانه زنان پاریس قرار گرفته بود، به حال زنان مسلمان رقّت می کرد و در دفاع از حقوق زن کتابی بنام «التلخیص الابریز فی تخلیص باریز» به رشته تحریر در آورد.

او در قسمتی از کتاب خود می نویسد: « اگر بپذیریم که از نظر اسلام، حجاب بر زن مسلمان واجب است هرگز نمی توانیم قبول کنیم که این حکم، اجتماعی هم است، زیرا: بین حجاب و پویایی جا معه و بین بی حجابی و انحطاط جا معه هیچ ارتباطی نیست.» (الطهطاوی،/ 75 به نقل از امین،/20) «قاسم امین» (1908) نویسنده مصری، یکی دیگر از نظریه پردازان مسلمان عرب است که در زمینه حقوق زن، و از جمله مسأله حجاب، اهتمام فراوان به خرج داده است، او از دو زاویه دینی و اجتماعی به مسأله حجاب پرداخته است.

از دیدگاه نخست، پیشاپیش تأکید می کند که اگر در حوزه دینی مطلبی باشد، که به صورت مستقیم به الزامی بودن حجاب یا اجتماعی بودن آن، دلا لت کند، مانع هر بحث و تشکیک می شود، از این رو که دستورهای الهی را بدون چون وچرا باید انجام داد. اما از منظر دوم، اعتقاد وی این است که پوشش زن در اثر برخورد مسلمانان با دیگر ملت ها، بر مسلمانان عارض شد. قاسم امین می گوید:

« اگر نهی در متون دینی باشد که بر وجوب حجاب، دلا لت کند، قطعاً دلیل بر اجتماعی بودن آن نیست، چون نه در قرآن و نه در روایت، مطلبی نیست که بر اجتماعی بودن حجاب دلالت کند، پس اگر واجب بودن آن ثا بت می شد، قطعاً اجتماعی بودن آن به دست نمی آمد زیرا آن حکم، تنها بر وجوب آن دلالت می کرد نه بر اجتماعی بودن آن.»(همان) ظاهرحداد (ت:1930م) یکی دیگر از صاحب نظران عرب بود که به حجاب به عنوان یک امر شخصی می نگریست.

دکتر محمد شحرور صاحب نظر معاصر عرب پس از نگرش مفهومی به واژگان مربوط به حجاب می گوید: «حد ادنی درحجاب زن پوشاندن(جیوب – و شرمگاه) است و در عین حال این یک حکم خشن نیست و هیچ زنی به آن ملزم نشده است و این، یک حکم اجتماعی هم نیست بلکه یک مسأله اختیاری و کاملاً شخصی است.»(همان)

در این اواخر، تفکر شخصی پنداری حجاب از مرزهای فکری عربها عبور کرده و بر بعضی از ایرانیان نیز، تأثیر نموده است. یک نویسنده می نویسد: «احکام مربوط به حجاب، هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی فاقد ضمانت اجرایی، اجتماعی است.»(صدر،/116) دیگری می نویسد: «حجاب امر خواستنی و انتخابی است و هیچ مجازاتی، برای غیر عامل به حجاب تعیین نشده است و صرفاً گناهی است که فقط توسط خداوند قابل بازخواست است.» (روزنامه نشاط،/3) نویسنده دیگر می گوید:

« در مورد حجاب نه تنها شواهدی مبنی بر حکومتی بودن آن وجود ندارد، بلکه مواردی در تاریخ شیعه وجود ندارد که زنی به دلیل رعایت نکردن حجاب، مجازات شده باشد. هرجا امری، مجازاتی داشته، در کتب روایی، جزء جزء آن ذکر شده است، اما در مورد حجاب، نه تنها روایتی در این زمینه نداریم، بلکه احادیث زیادی وجود دارد، که الزام زنان به رعایت حجاب و [همچنین] تقصیر آنان را [در ترک حجاب ] به گردن شوهرانشان می گذارد نه حکومت. حتی مجازات بی حجابی به عنوان تعزیر هم سابقه ندارد. احکام مربوط به حجاب هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی، فاقد ضمانت اجرای اجتماعی است.» (صدر،/116)

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh sadra122 shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها