پاسخ به:داستان هایی از بحارالانوار
یک شنبه 3 مرداد 1395 8:51 AM
مشورت با شريك زندگي
در بني اسرائيل مرد نيكوكاري بود كه مانند خود همسر نيكوكار داشت مرد نيكوكار شبي در خواب ديد كسي به او گفت: خداي متعال عمر تو را فلان مقدار كرده كه نيمي از آن در ناز و نعمت و نيم ديگر آن در سختي و فشار خواهد گذشت اكنون بسته به ميل توست كه كدام را اول و كدام را آخر قرار دهي.
مرد نيكوكار گفت: من شريك زندگي دارم كه بايد با وي مشورت كنم. چون صبح شد به همسرش گفت: شب گذشته در خواب به من گفتند نيمي از عمر تو در وسعت و نعمت و نيم ديگر آن در سختي و تنگدستي خواهد گذشت اكنون بگو من كدام را مقدم بدارم؟
زن گفت: همان ناز و نعمت را در نيمه اول عمرت انتخاب كن.
مرد گفت: پذيرفتم
بدين ترتيب مرد نصف اول عمرش را براي وسعت روزي انتخاب كرد. به دنبال آن دنيا از هر طرف بر او روي آورد ولي هر گاه نعمتي بر او مي رسيد همسرش مي گفت از اين اموال به خويشان خود و نيازمندان كمك كن و به همسايگان و برادرانت بده و بدين گونه هر گاه نعمتي به او مي رسيد از نيازمندان دستگيري نموده و به آنان ياري مي رساند و شكر نعمت را بجاي مي آورد تا اينكه نصف اول عمر ايشان در وسعت و نعمت گذشت و چون نصف دوم فرا رسيد بار ديگر در خواب به او گفتند:
خداوند متعال به خاطر قدرداني از اعمال و رفتار تو كه در اين مدت انجام دادي همه عمر تو را در ناز و نعمت قرار داد و فرمود:
- تا پايان عمرت در آسايش و نعمت زندگي كن.
بحارالانوار جلد ۲
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.