0

داستان هایی از بحارالانوار

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:داستان هایی از بحارالانوار
پنج شنبه 31 تیر 1395  10:07 AM

حكومتي بي ارزش تر از كفش وصله دار

 


علي عليه السلام با سپاهيان اسلام براي سركوبي پيمان شكنان به سوي بصره حركت مي كردند.

در نزديكي بصره به محل (ذي قار) رسيدند. در آنجا براي رفع خستگي و آماده سازي سپاه توقف نمودند.

عبد الله بن عباس مي گويد:


من در آنجا به حضور امير المومنين علي رسيدم، ديدم (رئيس مسلمانان، فرمانده كل قوا) خود كفش خويش را وصله مي زند.


حضرت روي به من كرد و فرمود:


ابن عباس! اين كفش چه قدر مي ارزد؟ قيمت آن چه قدر است؟


گفتم:ارزشي ندارد.


فرمود: سوگند به خدا! همين كفش بي ارزش از رياست و حكومت شما براي من محبوب تر است.

مگر اين كه بتوانم با اين حكومت و رياست حق را زنده كنم و باطل را براندازم.


آري! ارزش يك حكومت، بسته به آن است كه در سايه اش حق زنده و باطل نابود گردد و گرنه چه ارزشي دارد؟
 

 

 

بحارالانوار جلد ۳
 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها