دعوای زناشویی میتواند برای رابطه تان خوب باشد!
دوشنبه 28 تیر 1395 11:44 PM
دعوای زناشویی میتواند برای ارتباطتان خوب باشد
باور میکنید یا نه، دعوای زناشویی میتواند برای ارتباطتان خوب باشد. خیلی خوب است که به عنوان شریک زندگی ناراحتیتان را بیان کنید، در کنار همه حسهای خوب از حال بدتان حرف بزنید و توقع پاسخ و واکنش از همسرتان داشته باشید. به همان اندازه که لحظههای خوب و خوشی را در کنار هم تجربه میکنید پیش میآید که با هم جرو بحث، اختلافنظر و درگیری داشته باشید. گرچه همیشه این بحثها و تنشها بیشتر به یادتان میماند اما حقیقت این است که در یک ارتباط سالم نسبت اوقات خوش به واکنشها ی منفی پنج به یک است. با این حال شما ممکن است فکر کنید تنش و درگیری اصلاً خوشایند نیست.
اینکه چطور اختلافهایتان را بیان کنید با این مساله که چقدر زیاد بین شما دعوا پیش میآید فرق دارد. زن و شوهرها به چهار شیوه با هم دعوا میکنند اما فقط یکی از این راهها بدترین نوع دعوای زن و شوهری است.
درک متقابل
افرادی که در رابطه درک متقابلی از یکدیگر دارند به هم فرصت و امکان بیان احساسات را میدهند. هر احساسی قابل فهم است و باید به آن توجه کرد این قانون روابطی است که زن وشوهر تلاش میکنند به هم نزدیک باشند و چیزی را انکار نکنند. همیشه احساساتی وجود دارد که ما با آنها مخالفیم، اظهارنظرها، باورها و رفتارهایی که برایمان خوشایند و مورد تأیید نیست با این حال در یک رابطه سالم میتوانیم به آنها احترام بگذاریم و سعی کنیم موضوعات و مسائل مربوط به ارتباط را حل کنیم. یک بحث و گفتگوی آرام بدون جنگ و خونریزی برای حرف زدن درباره مشکلات، احساس همدلی و همراهی و دغدغه دیگری را داشتن راه سالمتری است. هر دو باید تلاش کنید که شنونده خوبی باشید و احساسات هم را بفهمید.
آتشهای تند
بعضی از زن و شوهرها درباره مسائل زیادی با هم دعوا میکنند. جنگ و نزاعهای آنها معمولاً پرسروصدا و زیاد و تکراری است. با این حال نمیتوان گفت تنشهای آنها ریشه در مشکلات عمیق و ریشهای دارد. آنها به هر حال حرفشان را میزنند و اگرچه که با هم درگیر میشوند اما یکدیگر را خیلی دوست دارند. شاید برای دیگران از بیرون درک این موضوع آسان نباشد اما این اتفاقی است که واقعاً میافتد.
شخصیتهای مستقل و غیروابسته معمولاً چنین تنشهایی دارند. به نظر میآید ارزش استقلالی که برای خودشان قائل هستند باعث میشود بدون اینکه واقعاً قصد تخریب یا زمین زدن دیگری را داشته باشند اظهارنظر کنند، حرف بزنند و احساساتشان را بیان کنند. این آدمها خیلی راحت درباره احساس خوب و بدشان حرف میزنند. دعواهای شدید ظاهری آنها بخشی از رابطه گرم و همدلانهای است که شاید دیگران درکی از آن نداشته باشند.
پرهیز از درگیری
این زن و شوهرها کاملاً با گروه بالا فرق دارند. آنها سعی میکنند تفاوتها و اختلافها را تا جایی که میتوانند کم کنند به جای اینکه آن را حل کنند. با وجود اختلافها آدمهای این دسته محترمانه، مودبانه و موقرانهتر رفتار میکنند. عقیده کلی آنها این است که ازدواج هماهنگی و سازگاری بیشتر و یافتن دلایل خوشبختی است. آنها اگر لازم باشد از اختلافاتی که آسیب زننده نیستند به راحتی میگذرند. ارزش لحظههای خوش بودن را آنقدر مهم میدانند که اوقات خودشان را تلخ نمیکنند. این زوجها واقعاً دلیلی نمیبینند همه مشکلات را حل کنند وقتی میتوانند با آن کنار بیایند، بدون اینکه رنج بکشند یا احساس بدی پیدا کنند.
بعضی از دعواهای زناشویی هم دعوای معمول نیست. بیشتر باید آن را خصومت و دشمنی دانست
دشمنی نه دعوای زن وشوهری
بعضی از دعواهای زناشویی هم دعوای معمول نیست. بیشتر باید آن را خصومت و دشمنی دانست. تنشهای آنها باعث آسیب و خشونت به یکدیگر میشود. بحثهای آنها با تحقیر، توهین، ایجاد وحشت، درگیری جسمی و آسیب روحی همراهست. واکنشهای این زن و شوهرها بیشتر منفی است تا مثبت. رابطه اغلب در تنش و درگیری میگذرد و کمتر چیز خوشایندی در آن وجود دارد. بیاحترامی و انتقاد اصل اول ارتباط است.
شما ممکن است جزو یکی از سه گروه اول باشید و به دلایل مختلفی با هم درگیر شوید اما ارتباط شما را میتوان سالم و دعواهایتان را قابل درک دانست.
آدمهایی که از درک متقابل استفاده میکنند آرامتر و سازگارتر هستند و نسبت به دیگری دغدغه جدی دارند. کسانی که کمی آتش تندی دارند میتوانند بین اوج عصبانیت و آرامش و صلح تعادل برقرار کنند. آنها هرچقدر که عصبی و تند هستند راه محبت کردن را هم بلدند. گروه سوم هم شاید کم حرف باشند و کمتر به موضوعات منفی رابطه بپردازند اما این به معنای نادانی و یا عدم درک مشکلاتشان نیست. این افراد میتوانند بر احساسات منفی غلبه کنند و اولویتی به آن نمیدهند. اینکه بفهمید در کدام دسته قرار دارید به خودتان کمک میکنید که رابطه را بهتر مدیریت کنید و بحرانها را راحتتر پشت سر بگذارید.
گروه چهارم نشانه یک ارتباط ناسالم است. زن و شوهرهایی که به این شیوه رفتار میکنند زندگی مشترک را در معرض شکست قرار میدهند. این افراد با تحقیر و توهین به هم در واقع این پیام را میرسانند که ارتباطشان را دوست ندارند و ارزشی برای آن قائل نیستند و ظاهرا انگیزهای هم برای بهبود و تغییر آن ندارند. اگر شما در چنین رابطهای هستید بهتر است که برای درمان و حل مشکلات جدی و مهمتان حداقل از یک مشاور خانواده کمک بخواهید. ممکن است راهی برای نجات زندگی وجود داشته باشد.
زبان بدن وقت دعوا
وقتی با هم دعوا و مخالفت میکنید بدنتان هم در این مشاجره شرکت میکند حتی خیلی بیشتر از کلماتی که بیان میکنید. خیلی از ما حرفهایمان را مستقیم و بدون رودربایستی نمیزنیم اما بدن ما خوب نشان میدهد که چه میگوییم.
در واقع طرف مقابل میتواند از روی وضعیت جسمی ما حدس بزند که چه حسی داریم. ما میتوانیم خیلی حرفها را نزنیم و پنهان کنیم اما چشمها یا حرکات دست و لرزش صدایمان همه چیز را فاش میکند.
اگرچه ما یاد گرفتهایم قبل از حرف زدن فکر کنیم اما به ما یاد ندادهاند که بدنهایمان را از بیان احساسات بازداریم.
ـ وقتی دستهایتان را دور سینهتان میبندید کاملاً مشخص است که احساس بیدفاعی یا تهاجم میکنید. اگر همسرتان زبان بدن را بلد باشد خیلی خوب میفهمد که با گره کردن دستهایتان دور سینه در حالت دفاعی قرار گرفتهاید و به شدت ترسیدهاید.
ـ وقتی پشت به همسرتان حرف میزنید. یعنی خیلی عصبانی هستید و سعی میکنید خودتان را نشان ندهید. وقتی دیگری شما را عصبانی میکند پشت کردن به او اولین کاری است که برای ابراز انزجار از آن انجام میدهید.
ـ وقتی انگشت اشاره را به سوی دیگری نشانه میگیرید یعنی او را مسبب و منشا درگیری میدانید و او مقصر اتفاقاتی است که افتاده است. حتی اگر در ظاهر این مسأله را عنوان نکنید این پیام را با دستتان انتقال میدهید.
ـ وقتی سعی میکنید از همسرتان رو برگردانید به این معنی است که از این وضعیت ناراحت هستید و میخواهید هر طور شده از بحث دور شوید.
ـ با گرد کردن چشمها، ادا در آوردن و تغییر حرکات صورتتان موقع دعوا به همسرتان نشان میدهید که هیچ اهمیتی به چیزی که میگوید نمیدهید و بهایی برای حرفهایش قائل نیستید. این البته راهی است برای اینکه حق به جانب باشید و تأکید کنید که شما راست میگویید و او حرف بیربط و اشتباهی میزند.
آدمها با زبان بدن اشارههای مختلفی به آنچه در ذهنشان دارند میکنند. اما به طور کلی این چند نمونه بسیار رایج و قابل فهم است. زبان بدن را بشناسید و هشدارها و پیامهایش را خیلی خوب دریافت کنید. با این روش بهتر میفهمید چه باید بگویید، چه رفتاری بکنید و در انتظار چه چیزهایی باشید .