دلایل بی مسئولیتی بعضی از همسران چیست و با همسر بی مسئولیت چه باید کرد؟
دوشنبه 28 تیر 1395 11:43 PM
مسئولیتپذیری مولفهای ضروری و لازم برای ادامه زندگی مشترک و تحکیم آن محسوب میشود
خوشخویی، مهربانی، صداقت، گذشت و فداکاری و... همگی از صفات مثبتی است که زندگی را شیرینتر میکنند، اما مسئولیتپذیری مولفهای ضروری و لازم برای ادامه زندگی مشترک و تحکیم آن محسوب میشود.
دلایل بی مسئولیتی بعضی از همسران
نداشتن بلوغ فکری
بسیاری از همسران با این مشکل مواجهند و ریشه آن نداشتن بلوغ فکری و روانی برای ازدواج در برخی از زنان و مردان است. مسئولیتپذیری یکی از مهمترین شاخصههای اصلی بلوغ فکری و عقلی است و فردی که به این بلوغ نرسیده باشد، باید دنبال کسب مهارت مسئولیتپذیری باشد تا بتواند ازدواج موفق و شادی داشته باشد.
سوءتفاهم در معنای ازدواج
بسیاری از افراد نهتنها معیارهای ازدواج بسیار سطحی دارند، بلکه پیش از ازدواج به عمق مسئولیت در زندگی زناشویی پی نبرده و جالبتر آن که در زندگی زناشویی نیز دنبال آرزوهای بر باد رفته هستند، گویی ازدواج مجوز رهایی آنان بوده، نه شروع مسئولیت سنگین. متاسفانه برخی افراد متاهل، من سالاری و فردیت داشتن که از ویژگیهای دوران مجردی است، هنوز از یادشان نرفته و در وضعیت تاهل نیز گمان میکنند، میتوانند چون سابق باشند و رفتار کنند، در حالی که تاهل یعنی ما شدن، خانواده سالاری، گذشت و فداکاری.
بیمسئولیتی مالی
مسئولیتناپذیری مالی و اقتصادی، قابل اعتماد نبودن، نداشتن هدف و بیانگیزگی نشانگر ناپختگی و نداشتن بلوغ شخصیتی در فرد است. اشخاص نابالغ، افرادی هستند که همگام با افزایش سنشان بزرگ نشدهاند. مردان و زنانی که این ضعف را دارند، شخصیتشان «بالغ» آلوده به «کودکی» است که از رفتارهای مسئولانه و سنجیده طفره میروند و حرکت بر مدار هیجان کودکی، برایشان بیش از حرکت بر مدار عقل و منطق بالغشان جذابتر و دلخواهتر است، اینان معمولا شرایطی را فراهم میآورند که در آن همسرشان نقش والد را برایشان ایفا کند، به بیان دیگر، آنان به عنوان یک کودک همیشه منتظر ناجی هستند که از راه برسد و کارهایشان را انجام دهد.
وابستگی افراطی، بیخیالی همیشگی
برخی افراد هرچند از لحاظ سنی بزرگ هستند، اما همچنان در حال و هوای کودکی خود قرار دارند و از پذیرش هر گونه مسئولیتی امتناع میکنند. اینان در خانوادههای حمایتگر بزرگ شدهاند و آنقدر وابسته و همیشه در ناز و نعمت بودهاند که هیچ گاه گمان نمیکنند دیگر دختر و پسر کوچولوی دیروز نیستند و باید مستقل و خودکفا باشند. گویی فراموش میکنند نقش جدیدی به نام همسری به خود گرفتهاند و باید مطابق با آن ایفای نقش کنند.
دختران ولخرج
این زنان تربیت نشدهاند و یاد نگرفتهاند که زنان نیز به اندازه مردان باید مسئولیتپذیر باشند. تاثیرگذاری زن بر مرد بیشتر است تا جایی که میتواند دوباره مرد را بسازد. زن خوب، فرمانبر و پارسا، کند مرد درویش را پادشاه! متاسفانه بسیاری از والدین در تربیت دخترانشان کوتاهی کردهاند و آنان را با مسئولیت و مسئولیتپذیری در زندگی آگاه نکردهاند. دختران سنگ زیرین آسیاب هستند و مسئولیتپذیر بودنشان برای یک زندگی مستقل و پیشرفت آن بسیار مهم است.
زن و مرد ، هر دو باید مسئولیت پذیر باشند
مردان متوقع
تربیتهای غلط خانوادگی همیشه دردسرساز بوده است؛ محبتهای زیادی و بیجا یا سختگیریهای افراطی و لطمات متعاقب آن، ظلم نابخشودنی والدین به فرزندان است که باعث میشود آنان تحمل «نه» شنیدن نداشته باشند و برای رسیدن به اهدافشان تلاش نکنند و منتظر باشند هدف به سمتشان بیاید. برخی مردان به واسطه همان تربیتهای غلط دیروز والدینشان، آمادگی رویارویی با مشکلات را ندارند، مثل بچهها پا به زمین میزنند و رفتارهای کودکانه و کاملا سطحی انجام میدهند، این در حالی است که اگر پسری را مسئولیتپذیر نکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم به آسودگی پا به دنیای مردانگی بگذارد.
وقتی بیمسئولیتی الگوبرداری میشود
این دسته از افراد عموما خصلت بیمسئولیتی را از محیط خانواده و در ارتباط مستقیم با آموزشهای پدر و مادر، برادر، خاله، عمو، دایی، عمه و... کسب کردهاند یا در برههای از زندگی از طریق ارتباط با افراد بیمسئولیت یاد گرفتهاند که اگر بیمسئولیت باشند، پاداش بهتری دریافت میکنند و زندگی راحتتر و بیدغدغهای خواهند داشت و از آنجا که اطرافیان نیز به مرور زمان چنین فردی را با تمام اهمالکاریهایش میپذیرند و دیگر از او انتظار انجام هیچ کاری را ندارند، خصیصه بیمسئولیتی در وجود فرد بیمسئولیت تشدید میشود و در نتیجه فرد بیمسئولیت در دنیای امنی که برای خود میسازد احساس رضایت و خشنودی میکند، زیرا هیچ کس توقعی از او برای انجام هیچ کاری ندارد و او میتواند با فراغ خاطر به نیازها و خواستههای خویش رسیدگی کند، از این رو رفته رفته بیمسئولیتی وی به خصلتهایی نظیر «متوقع بودن»، «خودخواهی»، «منفعتطلبی»، «لجبازی» و «زیادهخواهی» در جهت تحقق خواستههای شخصیاش منجر میشود.
اشتغال زنان و بیمسئولیتی مردان
اشتغال زنان یکی از دلایل بیمسئولیتی مردان است، گاهی مردان مسئولیت گریز اشتغال زن را حقی میدانند که آنان به همسرشان عطا کردهاند و به واسطه همین رخصت اشتغال، دستاویزی برای آنها میشود تا به این طریق در انجام وظیفه از خود سلب مسئولیت کنند. حال آن که شاغل بودن زن کمکی برای گرداندن چرخ اقتصاد خانواده است، اما از مسئولیت اداره زندگی مرد کم نمیکند.
وقتی برای فناوری مرزی نیست
فناوریهای نوین اگر چه راحتی آورده است، اما به همان اندازه هم باعث رنج و عذاب ما شده است. امروزه همه ما به نوعی در برابر موجی از تکنولوژی و آزادیهای وابسته به آن غوطهوریم. آزادیهای زیاد، احساس مسئولیت را کم کرده است، تمامی خواستهها در زمانی کوتاه و با کوچکترین زحمت فراهم میشود و این دلیلی محکم برای بیرغبتی به تلاش زیاد است و قطعا وقتی نیاز به تلاش کمتر شود احساس مسئولیت نیز کاهش مییابد.
ناآشنایی با وظایف
همسری که نسبت به وظایف خود ناآگاه باشد قطعا نسبت به خویشتن خویش هم جهالت دارد، چه بسا هرگز نمیتوان از کسی که در قبال خود احساس مسئولیت نمیکند، انتظار داشت در برابر دیگری احساس مسئولیت داشته باشد، کار از بیخ و بن اشکال دارد همواره باید به دنبال مرهم اساسی بود.
بیمسئولیتهای مدرن!
به واسطه تغییر سبکهای زندگی، بسیاری از زوجین به طور کاملا مقلدانه و کورکورانه از اصول و مراتبی در زندگی پیروی میکنند که گاه با شرایط آنان مطابقت ندارد و به بروز مشکلات عدیدهای منجر میشود. برخی از افراد بدون تفکر و تامل و صرفا از سر هیجان، چشم بر حقایق موجود میبندند و شرایطی را مطالبه میکنند که بیشتر در جهت رفع مسئولیت زندگی از آنان و تحمیل مسئولیتهای سنگین قراردادی و تعریف نشده بر دوش زوج دیگر میشود.
دربرابر بی مسئولیتی همسر چه باید کرد؟
- با همسر لجبازی نکنید
- حمایت افراطی از همسر ممنوع
- همسر را برای انجام وظایفش ترغیب کنید
- جابهجایی نقشهای زن و مرد هرگز!
- همسرتان را با پیامدهای بیمسئولیتی آشنا کنید
- از برچسب زدن به همسر حذر کنید
- مشاوره بگیرید