0

پرسش و پاسخ ویژه توحید و خداشناسی

 
mmpbabalhavaej
mmpbabalhavaej
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1394 
تعداد پست ها : 563
محل سکونت : فارس

پاسخ به:پرسش و پاسخ ویژه توحید و خداشناسی
پنج شنبه 17 تیر 1395  12:24 AM

پرسش: خداوند بااينكه بي نياز است چرا عبادت را برما واجب كرده ايا اين عمل با كمال خداوند موافق است يا مخالف؟

پاسخ:

فرمود: « وَ قالَ مُوسى‏ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَميدٌ ــــــــ و موسى(به بنى اسرائيل) گفت: «اگر شما و همه ي مردم روى زمين كافر شويد، (بدانيد كه) خداوند، بى‏نياز و ستوده است.» (إبراهيم:8)

و فرمود: « وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميدٌ ــــــ ما به لقمان حكمت داديم؛ (و به او گفتيم:) شكر خدا را بجاى آور! و (بدان كه) هر كس شكرگزارى كند، تنها به سود خويش شكر كرده؛ و آن كس كه كفران كند، (بداند كه) خداوند بى‏نياز و ستوده است.» (لقمان:12)

خداوندي كه غنيّ بالذّات و كمال محض است، احتياجي به عبادت ما نداشته، ندارد و نخواهد داشت؛ ولي خود ما محتاج به عبادت خدا هستيم. لذا عبادات را به نفع خدا به جا نمي آوريم بلكه به نفع خودمان و براي رسيدن به الطاف خدا به جاي مي آوريم. وقتي شهرداري بر ما تكليف مي كند كه بايد خانه ي خودمان را ضدّ زلزله بسازيم براي نفع خود نمي گويد بلكه به نفع خودمان ما را چنين تكليفي مي كند.

به ما گفتند نماز را اقامه كنيد. چرا؟ چون «نماز، ستون دين است»؛ و ستون را نمي خوانند بلكه برپا مي دارند ؛ لذا در قرآن كريم يا روايات نمي بينيد كه بگويند: نماز بخوانيد بلكه مي گويند: نماز را اقامه كنيد ؛ و اقامه يعني برپاداشتن. پس اگر نماز نباشد، دين ما فاقد ستون بوده ، ضدّ زلزله نخواهد بود.

ـ دين يعني چه؟ و يعني چه كه نماز ستون دين است؟ چرا بايد نماز را اقامه نماييم؟ و اقامه ي نماز يعني چه؟

نماز ستون دين است ؛ و دين يعني نقشه ي وجود انسان ؛ كه اگر كسي خود را مطابق آن بسازد انسان خواهد بود ؛ در غير اين صورت فقط حيواني خواهد بود به نام بشر. لذا در فرهنگ قرآن ، فرد بي دين ، حيوان قلمداد مي شود نه انسان ؛ « أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً ــــ آيا گمان مى‏برى بيشتر آنان مى‏شنوند يا مى‏فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه راه گم كرده ترند»(الفرقان:44) ؛ « إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُون‏ ـــ همانا بدترين جنبندگان نزد خدا، كسانى هستند كه كافر شدند و ايمان نمى‏آورند»(الأنفال:55) ؛ « مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً ـــ كسانى كه مكلّف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند الاغي هستند كه كتابهايى حمل مى‏كند »(الجمعة:5) ؛ آري نماز خوان نهايتاً همچون طوطي است كه نماز را به او ياد داده اند و او نيز ظاهر آن را ياد گرفته است ؛ امّا اقامه كننده نماز هيچگاه مثل طوطي فقط الفاظ را ادا نمي كند يا مثل يك هنرپيشه تنها معنا را مدّ نظر ندارد ؛ بلكه در پس الفاظ ، معنا و در پس معنا ، واقع را لحاظ مي كند. او نه طوطي است نه هنرپيشه بلكه همچون مهندس است كه نقشه ي وجود انسان را مي خواند و بر اساس آن ساختمان وجود خود را مي سازد.

پس بدون نماز ـ كه ستون دين است ـ شخص، دين نخواهد داشت و شخصي كه دين ندارد ، فقط مجسمه ي انسان است نه خود انسان. او صرفاً حيوان هوشمند و ابزارساز است ؛ همين و بس. شخص نمازخوانِ صِرف نيز مانند كسي است كه نقشه را مي خواند ولي قصد ندارد آن نقشه را در عالم واقع پياده نمايد.

امّا چرا نماز ستون دين مي باشد؟

چون نماز جامع تمام معارف دين مي باشد. نماز صرفاً مشتي الفاظ و حركات نيست ؛ بلكه حقيقت واحدي است كه در قالب الفاظ و حركات نمودار گشته است ؛ همچون نقشه ي يك ساختمان يا هوپيما كه ظاهراً مشتي خطوط و ارقام و حروف است ؛ امّا آنگاه كه اين نقشه مجسّم گشت، به صورت ساختمان يا هواپيما در مي آيد.

حرف به حرف نماز و كلمه به كلمه آن معنا دارد كه نمازگزار بايد آنها را در وجود خود پياده نمايد و خود را بر اساس نماز بسازد. بر همين اساس است كه عرفا كتابهايي با عنوان اسرار نماز نوشته اند ؛ نظير سرّ الصلاة امام خميني (ره) و اسرار الصلاة ميرزا جواد ملكي تبريزي و رازهاي نماز آية الله جوادي آملي.

اگر اين اسرار را به دست آورديم و آنها را با تمرين در وجود خود پياده ساختيم، آنگاه از حدّ بشريّت بالا آمده وارد فضاي انساني مي شويم. آنگاه هر عمل نيكي كه از ما سرزد ، عمل نيك انساني خواهد بود. امّا افراد خوب بي نماز يا افراد خوبِ صرفاً نماز خوان ـ بي تعارف ـ حيوانات خوب و نيك رفتاري هستند ؛ لذا با حيوانات نيز محشور مي شوند ؛ با حيواناتي چون سگ اصحاب كهف يا الاغ بلعم باعور يا شتر رسول الله (ص) يا اسب امام حسين (ع) و ... . البته فرد بي نماز خوب از اين حيوانات نيز پايينتر است ؛ اين تازه مقام نماز خوان صرف است. آن بهشتي كه وصفش را زياد شنيده ايد با آن همه عظمتش ، بهشت همين نمازخوانهاست نه بهشت اقامه كنندگان نماز. بهشت اقامه كنندگان نماز ، جنة الذات است كه فهم آن به اين آساني نيست.

خلاصه آنكه:

خدا نه نيازي به خود ما دارد نه نيازي به عبادت و نماز ما. او از سر فضل و احسان خويش ما را آفريده؛ و از سر فضل و احسان خويش، به ما دين داده و امر نموده كه طبق اين دين (نقشه ي وجودي انسان كامل) خودتان را بسازيد. و عبادت يعني همين خود را مطابق دين ساختن. وقتي ما خدا را با اسماء جلال و جمالش مي خوانيم؛ يعني داريم آن كمالاتي را مي شماريم كه بايد خودمان مطابق آنها بسازيم. وقتي خدا را با اسمائي چون رحمان، رحيم، كريم، غفور و ... مي خوانيم، يعني داريم از اسماء الله، الگو برداري مي كنيم. لذا معصوم(ع) فرمود: « تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّه ــ آراسته شويد به اخلاق خدا !» يعني خود را به اوصاف خدا آراسته كنيد.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها