همسرم با زن دیگری رابطه دارد، از او طلاق بگیرم؟!!
شنبه 29 خرداد 1395 12:15 PM
خیانت یکی از مشکلاتی است که ممکن است در هر زندگی زناشویی به دلایل مختلفی پیش بیاید. اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که بعد از خیانت طلاق بگیریم یا نه؟
به گزارش سیمرغ از قدیم گفتهاند زندگی فراز و فرود دارد و پستی و بلندی. منظور این است که همیشه باید خودمان را برای مقابله با سختیهای غیرمنتظره آماده کنیم اما گاهی بعضی از مشکلات آنقدر زخم عمیقی بر روان آدمی میگذارند که تا سالها جای آن بر روح و روان انسان باقی میماند. یکی از این زخمها، زخم خیانت است؛ به ویژه از طرف کسی که زندگیات را و روزگار جوانیات را با او تقسیم کردهای.
متاسفانه در سالهای اخیر هرازگاهی اطراف خودمان یا در میان فیلمها و سریالهای تلویزیونی چنین سوژهای را میبینیم یا میشنویم که یکی از زوجها به همسر خود خیانت کرده و زندگی آنها بعد از مدتی از هم پاشیده است. در این مطلب دکتر محمد رضا خدایی، روانپزشک و عضو هیاتعلمی دانشگاه توانبخشی و علوم بهزیستی به ما میگوید که چگونه میتوانیم اعتماد ازدسترفته را احیا کنیم و پس از مواجهه با چنین معضلی دوباره زندگیمان را به تدریج بسازیم.
دلایل متعددی دارد. وقتی زن یا شوهر نتوانند با یکدیگر گفتوگو کنند یا آن محبتی را که باید، به هم ببخشند، بعد از مدتی شکاف عمیقی بین آنها شکل میگیرد و هر کدام از آنها ممکن است برای جبران نداشتههایشان به فرد دیگری پناه ببرند.
باید قبل از ازدواج آموزشهای لازم به دخترها و پسرها داده شود. همیشه پیشگیری خیلی بهتر است از درمان کردن. البته این مساله به این معنی نیست که نمیشود دردی را درمان کرد اما حداقل پیشگیری کردن خیلی از مشکلات را حل میکند. مثلا توصیه میکنم وقتی وارد زندگی زناشویی شدید دیگر فقط خودتان و خواستههایتان را در نظر نگیرید یا به محض اینکه چیزی باب میلتان نبود، قهر نکنید یا به همسرتان گلایه نکنید چون این رفتارها نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه روزبهروز فاصلهتان را بیشتر هم خواهد کرد.
کسی که با او ازدواج کردهاید، همان کسی است که با وی عهد و پیمانی مقدس بسته و عهد کردهاید که نسبت به هم صادق و مراقب یکدیگر باشید اما متاسفانه در برخی از ازدواجها بهدلیل اینکه یکی از طرفین یا هر دو طرف تصمیم میگیرند به هم دروغ بگویند، به تدریج رابطه به انتها میرسد و به ورطه نابودی میافتد. دروغ ریشه اعتماد و عشق را میخشکاند و باعث میشود کمکم همسرمان احساسی عذابآور تجربه کند. البته انواع مختلفی از نیرنگ و فریب وجود دارد که میتواند زندگی زناشویی را تا مرز از هم پاشیدگی پیش ببرد. زن یا شوهری که درباره مسائل مالی به یکدیگر دروغ میگویند یا مردی که هیچگاه دوست ندارد به همسرش بگوید کجا میرود یا میآید و.... همه نمونههایی از آسیبهای جدی ازدواج و زندگی مشترک هستند. به هر حال دروغ گفتن در مورد بیارزشترین چیزها میتواند به پیدایش بیاعتمادی تدریجی نسبت به همسر منجر شود.
اگر نسبت به همسرتان احساس خشم و رنجش میکنید، در درجه اول لازم است از این عصبانیت و رنجش دست بکشید وگرنه قادر به ایجاد اعتماد مجدد و بازسازی رابطهتان نخواهید بود. عصبانیتهای طولانیمدت موجب میشود به این راحتی پذیرای عذرخواهی و گذشت نباشید این در حالی است که عذرخواهی اولین چیزی است که برای ایجاد اعتماد مجدد باید محقق شود. صادقانه عذرخواهی و سعی کنید با کمال صداقت به گناه خود اعتراف کنید و اگر شما کسی هستید که باید عذرخواهی را بپذیرد، این کار را صادقانه و صمیمانه انجام دهید. سپس درباره آنچه حس میکنید و اینکه کاهش حس اعتماد چه اثری بر شما داشته با هم حرف بزنید. نسبت به همسرتان صادق و بی غل و غش و مودب باشید. وقتی که همسرتان تصمیم میگیرد درباره احساساتش با شما حرف بزند باید خیلی مراقب باشید که او را نرنجانید.
کسی که خیانت میکند، باید پذیرای واکنشهای همسر خود باشد. گاهی حتی ممکن است این شکایتها به دادگاه کشیده شود. به همین دلیل نباید همان ابتدا فرد خاطی منتظر بخشش از سوی همسرش باشد اما بهتر است همانطور که گفتم برای ترمیم این زخم به یکدیگر فرصت بدهید و سعی کنید اعتماد از دست رفته را بازگردانید. هر چند تعهدی شکسته شده اما اعتماد مجدد زمانی دوباره ایجاد میشود که شما باز هم نسبت به یکدیگر متعهد شوید و از آن مراقبت کنید. متعهد شوید که صادق و بیریا باشید و بیشتر با هم تعامل برقرار کنید. وقتی تعهد پایهریزی میشود تنها راه ایجاد مجدد اعتماد حذف کردن اشتباه گذشته است. ممکن است در یک لحظه آن مشکل قدیمی فراموش شود اما تنها یک ارتباط جدید که براساس اعتماد پیریزی شده، میتواند آن را حفظ کند. باید صبور باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید اعتمادتان به سرعت به جایگاه اول بازنمیگردد. این مساله نسبی است زیرا فرض شده یک همسر قابلاعتمادترین دوست زن یا مرد است.
قطعا بیوفایی فضای اعتماد و امنیت خانه را مخدوش میکند. بسیاری از زوجها نیز به صورت جدی بعد از بیوفایی همسران، جدایی را تنها راهحل علاج واقعه میدانند اما بهطور کلی باید گفت صرفنظر از میزان فشارها، هیجانات و احساسات منفی ناشی از بیوفایی این امکان وجود دارد که پیوند زخمخورده زناشویی التیام یابد و زندگی مشترک دوباره از سر گرفته شود. به همین دلیل هیچ راهحل سریع و نسخه همگانیای برای درمان این زخم وجود ندارد اما تجربه مشاوران خانواده حاکی از این است که گامها و شیوههای رفتاری مشخصی وجود دارد که زوجها میتوانند برای بازگشت به زندگی مشترک و رهایی از آسیبهای شدید بیوفایی به کار بگیرند. هر 2 طرف باید متعهدانه و مشتاقانه برای بازگرداندن قطار زندگی مشترک در مسیر اصلی تلاش کنند و وقت و انرژی بگذارند.
همیشه در نظر داشته باشید که هیچ ازدواجی کامل نیست و در هیچ ازدواجی همه نیازها به طور کامل ارضا نمیشود. گاهی افراد از رابطه خود با همسرشان ناراحت و ناراضیاند یا از احساس زندانی شدن در خانه، دوست داشته نشدن، نادیده گرفته شدن و بیتوجهی رنج میبرند. گاهی صمیمیت و رابطه جنسی رضایتبخش در رابطه زناشویی رنگ میبازد و اگر نارضایتی و ناراحتی از همسر در بیوفایی شخص نقش داشته باشد، همسر عهدشکن باید درباره این احساسات و کمبودها با همسر خود حرف بزند. در این صورت است که آنها میتوانند برای ایجاد تغییرات و جبران کمبودها تصمیمهای جدیدی بگیرند و برای جبران کمبودها و خلاءها دست به کار شوند.