0

سعدی » مواعظ » قصاید

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳
شنبه 15 خرداد 1395  12:29 PM

هر چیز کزان بتر نباشد

از مصلحتی به در نباشد

شری که به خیر باز گردد

آن خیر بود که شر نباشد

احوال برادرم شنیدی

فی الجمله تو را خبر نباشد

خرمای به طرح داده بودند

جرم بد از این بتر نباشد

اطفال و کسان و هم رفیقان

خرما بخورند و زر نباشد

آنگه چه محصلی فرستی

ترکی که ازو بتر نباشد

چندان بزنندش ای خداوند

کز خانه رهش به در نباشد

خرمای به طرح اگر ببخشد

از اهل کرم هدر نباشد

تا وقت صبر بود کردیم

دیگر چه کنیم اگر نباشد

آیین وفا و مهربانی

در شهر شما مگر نباشد

در فارس چنین نمک ندیدم

در مصر چنین شکر نباشد

هر شب برود ز چشم سعدی

صد قطره که جز گهر نباشد

ما از سر مهر با تو گفتیم

باشد که کسی خبر نباشد

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها