0

بوستان سعدی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حکایت
چهارشنبه 12 خرداد 1395  8:09 PM

شنیدم که دیناری از مفلسی

بیفتاد و مسکین بجستش بسی

به آخر سر ناامیدی بتافت

یکی دیگرش ناطلب کرده یافت

به بدبختی و نیکبختی قلم

برفته‌ست و ما همچنان در شکم

نه روزی به سرپنجگی می‌خورند

که سر پنجگان تنگ روزی ترند

بسا چاره‌دانا بسختی بمرد

که بیچاره گوی سلامت ببرد

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها