امام عليه السلام قادر بر امور , مطلع از علوم
شنبه 11 دی 1389 9:04 PM
اشاره نوشته زير در پاسخ به شبهه و سئوال كساني تقديم مي گردد كه مي گويند : « اگر امامان عليهم السلام به قدرت خداوندي , از همه بيشتر آگاهند و بر همه چيز توانا , چرا بايد خودشان در اسارت و غل و زنجير دشمن باشند » آيا ممكن است پدر و مادر از غذايي كه تهيه مي كند , خود نخورند و فقط به فرزندشان و يا فرزندانشان بخورانند آيا اگر پدر و مادري از روي علاقه به فرزندشان , نان گرم را به او بدهند و خود از نان سرد و بيات استفاده كنند , دليل بر آن مي شود كه آن پدر و مادر دسترسي به نان گرم ندارند با كمي دقت و توجه درمي يابيم كه رافت و دلسوزي والدين به فرزندانشان تا آنجاست كه چه بسا خود گرسنه بخوابند اما اگر غذايي نصيبشان شد , فرزند را سير كنند , خود تشنه بمانند و فرزند را سيراب كنند. به تعبير امام هشتم عليه السلام , امامان اطهار عليهم السلام همانند مادر رئوف و پدر دلسوزند. از رافت آنان است كه بهترين لباس را در اختيار ما بگذارند و خود پوشش سخت و زمخت استفاده كنند. و نيز از رافت و رحمت آنان است كه به بركتشان از انواع نعمت ها بهره مند باشيم اما چه بسا خود گرسنه باشند. ما آزاد زندگي كنيم و خود آنها در بند زندان و آواره بيابان ها! اين گرسنگي و تشنگي ناشي از عجز و ناتواني و فقر و نداري نيست . زمين و زمان در تسلط امامان است . خداوند , تمام امكانات خلقت را در اختيار آنها نهاده كه اگر چنين نباشد , حجيت آنها محل سئوال است . مضافا اينكه امامان در نهايت تسليم نسبت به امر خداي متعال اند. اگر خداوند براي ايشان گرسنگي بخواهد گرسنگي را مي پسندند , اگر تشنگي بخواهد , تشنگي را مي پسندند و اگر اسارت را , اسير شدن را مي پسندند. پس امام در همان حال كه خود بيمار است , در مقام شفادهندگي به تمام بيماران است , در حالي كه خود گرسنه به سر مي برد , در مقام اطعام تمامي گرسنگان است , و در حالي كه خود اسير دست دشمن است , جهاني در تحت يد او در گردش است . اينك نيز همه به بركت امام عصر(عج ) با آرامش و امنيت , شب را به صبح مي آورند اما خود در خوف از دشمن , در پس پرده غيبت است . اين خوف و گريز و تشنگي و گرسنگي نه از عجز است و نه از فقر كه اينها صفات ما مردم است كه بشري زميني هستيم , اما انسان هايي كه الهي اند و آيينه تمام نماي خداوندي و در مقام يد و وجه خدائي , هرگز نه عاجزند و نه فقير بلكه با تمام وجود تسليم امر خداوندي اند. ع . طلوع |
|
|
برای ِ زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستاش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای ِ من، قلبی برای ِ انسانی که من میخواهم
تا انسان را در کنار ِ خود حس کنم.