شعرهای کودکانه ( مذهبی )
یک شنبه 9 خرداد 1395 3:18 PM
پای خود را می گذارم در حرم
از دلم پر می كشد اندوه و غم
با كبوترهای گنبد می روم
توی خال آسمان گم می شوم
شاپرک ها، تشنه دیدار نور
شادمان سر می رسند از راه دور
چشم خود را در حرم وا می كنند
شمع را یكباره پیدا می كنند
شمع جمع شاپرک هایی رضا
ای كلید ساده ی مشكل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان! ضامن آهو تویی
با نگاهت چون كبوتر كن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
می شوم من روز و شب همسایه ات
می شود چتر دو بالم سایه ات
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب