پاسخ به: دوستی و دشمنی در نهج البلاغه
دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 12:04 AM
ان أبغض الخلائق الى الله رجلان: رجل وكّله الله الى نفسه، فهو جائر عن قصد السبيل، مشغوف بكلام بدعة، و دعاء ضلالة، فهو فتنه لمن افتتن به، ضال عن هدى من كان قبله، مضل لمن اقتدى به فى حياته و بعد وفاته، حمال خطايا غيره رهن بخطيئته.
همان خداوند دو كس را بيشتر از هر كس ديگر دشمن مى دارد: نخست مردى كه خدا او را به خودش واگذار كرد كه به دنبال هواى نفس رود و گرد دين نگردد پس چنين كسى از راه راست منحرف و دلباخته سخنان بدعت آميز و شيفته دعوت به گمراهى است، پس او براى كسانى كه گول سخنان وى را بخورند موجب فتنه است و خود از راه راست آنان كه قبل از او بوده اند به سوى گمراهى مى كشاند، خطاها و گناهان ديگران را به گردن گرفته و خود در گرو خطاهاى خويشتن مى باشد.39
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.