0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:47 PM

اي سوخته ز آتش عشقت جگر مرا
وي برده درد عشق تو از خود بدر مرا
عشق تو چون قضاي ازل خواهدم بکشت
معلوم شد ز عالم غيب اين قدر مرا
عمرم گذشت و از تو خبر هم نيافتم
يا آنکه نيست در طلب از خود خبر مرا
لب خشگم از هواي تو اي جان و ديده تر
خود نيست در جهان بجز از خشک و تر مرا
روزيکه لشگر غم تو دل بتاختن
نبود بغير عشق پناه دگر مرا
گر صد هزار ناوک محنت ز دست دوست
غير از دل شکسته نباشد سپر مرا
ديوانه ام مرا ز نصيحت چه فايده
ناصح مده ز بهر خدا دردسر مرا
شيريني و حلاوت شعرم غريب نيست
کز شکر لعل تست دهن پر شکر مرا
آه حسين در دلت اي جان اثر نکرد
با آنکه سوخت آتش آه سحر مرا
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها