0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:43 PM

جانم بسوخت از غم و بي غم نميکني
داني جراحت دل و مرهم نميکني
گفتم کني عيادت ما از سر کرم
مرديم و پاي رنجه بماتم نميکني
ما از تو قانعيم بيک غمزه سالها
يارب چه موجبست که آن هم نميکني
جان مرا ز آتش حسرت بسوختي
جانا حذر ز آه دمادم نميکني
چون حسن خويش دمبدم افزون کني جفا
وز ناز و عشوه يک سر مو کم نميکني
جان مرا که محرم اسرار کبرياست
اندر حريم وصل تو محرم نميکني
تا گفتمت که اي گل خندان به بينمت
چشم مرا ز گريه تو بي نم نميکني
عالم ز عشق تو همه در شورشند و تو
هيچ التفات جانب عالم نميکني
رفت آنکه از جفاي تو فرياد کردمي
يا ذکر جور و ياد ز بيداد کردمي
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها