0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:41 PM

بار ديگر فتنه اي در انس و جان انداختي
چهره بنمودي و آتش در جهان انداختي
از براي خاکساران بر سر کوي طلب
فرش عزت بر فراز آسمان انداختي
عشق را سرمايه اي داده ز حسن دلبران
شورش و آشوب در کون و مکان انداختي
بوئي از گلزار لطف خويش بخشيدي بگل
غلغلي در بلبلان بوستان انداختي
تيغ بي باکي نهاده در کف سلطان عشق
رسم يغماي خرد در ملک جان انداختي
داده وحدت را ظهور اندر جلابيب صور
نام کثرت در ميان اين و آن انداختي
لب فرو بستم ز اسرارت ولي از جرعه اي
بيخودم کردي و آخر در زبان انداختي
حسن را با ناز پيوستي و در اهل نياز
عشق و تقوي را جدائي در ميان انداختي
از محبت شعله اي افروختي وز پرتوش
شعله در جان حسين ناتوان انداختي
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها