0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:38 PM

اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون
نشد خيال وصال تو از سرم بيرون
وفا و مهر تو از جان و دل همي ورزم
اگر چه ميکشم از تو جفاي گوناگون
ز عين جهل بود گر ز عشق برگردم
ز بار غم الف قدم ار شود چون نون
نماند طاقتم از هجر و صبر من کم شد
وليک عشق تو هر لحظه ميشود افزون
برفته از دل من نقش غيرت از غيرت
درون مسکن دل عشق تو نمود سکون
اگر نه بسته زنجير طره ات گردم
خرد هر آينه نسبت کند مرا مجنون
ز بسکه گريه کنان از در تو ميگذرم
شده ست کوي تو از خون ديده ام گلگون
هزار کس چو حسين آمدند بر در تو
دمي ز خانه برون شو براي اهل درون
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها