0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:33 PM

تو پادشاه و من از بندگان درگاهم
بغير تو ز تو چيز دگر نمي خواهم
سزد که بر سر عالم علم برافرازم
کز آن زمان که غلام توام شهنشاهم
بسوز آتش سوداي تو همي سازم
سمندرم من و اين آتش است دلخواهم
اگر چه بيخود و مجنون شدم هزاران شکر
که از لطافت ليلي خويش آگاهم
بر آستان تو چون راستان مقيم شوم
اگر بصدر جلالت نميدهي راهم
ز خدمتت نروم زانکه از غلامي تست
همه سعادت و اقبال و منصب و جاهم
به پيش خويش بخواني شبي حسيني را
بگوش تو چو رسد ناله سحرگاهم
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها