0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:32 PM

وقت آنست که ما جانب ميخانه شويم
چون پري ساقي ما شد همه ديوانه شويم
جرعه اي چون بچشيديم ز ميخانه عشق
عهد و پيمان شکنيم از پي پيمانه شويم
آشناي حرم عشق چو گشتيم کنون
خويش را ترک کنيم از همه بيگانه شويم
مجلس ما چو ز شمع رخ او روشن شد
بال و پر سوخته از عشق چو پروانه شويم
ما که از جام تجلي جمالش مستيم
حاش لله که دگر عاقل و فرزانه شويم
کنج ويران چو بود مخزن گنج شاهي
از پي گنج حقايق همه ويرانه شويم
قطره هائيم جدا گشته ز بحر احدي
غوطه در بحر خوريم و همه دردانه شويم
همچو آيينه صافي همه يکرو باشيم
چند دو روي و دو سر همچو سر شانه شويم
حبذا شادي و آن حال که ما همچو حسين
بيخود و مست از آن غمزه مستانه شويم
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها