0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:32 PM

بوئي ز گلستان تو ما چون بشنيديم
از خود برميديم و بدانسوي دويديم
از بال و پر خويش چو کرديم تبرا
با بال و پر عشق در آن راه پريديم
عمري چو در آن باديه سرگشته بگشتيم
آخر بحريم حرم وصل رسيديم
اي واي که چون حلقه بر آن در بنشستيم
وز صدر سرا بانگ درآئي نشنيديم
چون بار ندادند و دري هم نگشادند
فرياد و فغان از دل آشفته کشيديم
گفتند حسين از چه فغان است و خروش ست
ما خلوت خاص از پي هرکس نگزيديم
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها