0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:32 PM

تافت بر جان و دلم انوار عشق
اي هزاران جان و دل ايثار عشق
بر ميان جان خود بستيم باز
از پي ترسائي زنار عشق
گر بديدي روي او مؤمن شدي
کافري کو ميکند انکار عشق
کرده مست از دردي دردي مرا
در خرابات غمش خمار عشق
ياري جانان کسي بايد که او
دشمن جان خود است و يار عشق
گشت محروم از سعادت آنکه نيست
در حريمش محرم اسرار عشق
چون ز گيتي بار محنت ميکشي
ميکش اي بيچاره باري بار عشق
خاک پاي دوست را در ديده کش
تا تواني ديدن ديدار عشق
از جمال يار خود يابي شفا
گر شوي مانند من بيمار عشق
عندليب از عشق چون شد يار گل
شد ببوي عشق او گلزار عشق
اي حسين از دوست نصرت ميطلب
تا شوي چون يار برخوردار عشق
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها