0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:29 PM

هر که را سلطان ما بيچارگي روزي کند
بازش از روي عنايت چاره آموزي کند
شمع در آتش نهد پروانه را وز بهر او
گاه در مجلس بگريد گاه دلسوزي کند
سوي درگاهش نيابد عاشق سرگشته راه
گرنه انوار جمال او قلاووزي کند
هم جراحت زو رسد هم راحت دلها از او
گاه دل را پاره سازد گاه دلدوزي کند
آن کند با جان مشتاقان نسيم وصل او
کاندر اطراف حدايق باد نوروزي کند
گو ميفروز آسمان هرگز چراغ صبح را
ماه من چون چهره بگشايد شب افروزي کند
گر حسين از طلعت ديدار يابد بهره اي
طالع او بر فلک پيوسته فيروزي کند
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها