0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:28 PM

دلبر برفت و درد دلم را دوا نکرد
آن شوخ بين که بر من مسکين چها نکرد
زان نور چشم چشم وفا داشتم دريغ
کز عين مردمي نظري سوي ما نکرد
گفتم هزار حاجت جانم روا کند
ناگه روانه گشت و يکي را دوا نکرد
خون دل شکسته من بي بهانه ريخت
وانديشه نيز از ديت خونبها نکرد
اينم ز هجر صعب تر آمد که آن صنم
وقت رحيل ياد من مبتلا نکرد
او شاه ملک حسن و جمالست و من گدا
از شه غريب نيست که ياد گدا نکرد
مهر و وفا مجوي حسين از مهي که او
با هيچکس چو عمر گرامي وفا نکرد
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها