0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:28 PM

جان فداي آنکه ما را بي مهابا ميکشد
کشته را جان ميدهد پنهان و پيدا ميکشد
تير دلدوز خدنگ غمزه خونريز خود
سوي ديگر ميکشد آنشوخ و ما را ميکشد
آن قد و بالا بلاي جان عاشق شد بلي
چون بلاي ناگهان آيد ز بالا ميکشد
تا بود فردا ميان گشتگان عشق دوست
عاشق آن نازنين خود را بعمدا ميکشد
کشتنش آب حيات عاشقان آمد از آن
زنده ميگردم من آشفته دل تا ميکشد
ديگران را گر تقاضا ميکند مير اجل
عاشق بيچاره خود را بي تقاضا ميکشد
گر بقصد کشتن آيد دوست منعش کم کنيد
تا حسين خسته را بکشد که زيبا ميکشد
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها