0

غزلیات منصور حلاج

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات منصور حلاج
یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  8:27 PM

جان من بي رخ تو جانم سوخت
تو روان گشتي و روانم سوخت
بي تو دل را قرار و صبر نماند
کاتش عشقت اين و آنم سوخت
گفتم آهي کشم ز سوز جگر
آه کز آتش زبانم سوخت
يک نشان از تو نا شده پيدا
شوق هم نام و هم نشانم سوخت
چون نسوزد ز آه من دل دوست
که دل دشمن از فغانم سوخت
آه کان ماه مهربان عمري
ساخت چون عود و ناگهانم سوخت
آتشي بود آب چشم حسين
که از او جمله خان و مانم سوخت
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها