پاسخ به:غزلیات حزین لاهیجی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 1:30 PM
گُل داغی ز عشق او بیاراید جهانی را
که یک خورشید بس باشد زمین و آسمانی را
خراب طاقتم در عاشقی ، کز دل تپید نها
پیاپی می دهم جام تغافل سر گرانی را
جهانی را چو مجنون حسن لیلی کرده صحرایی
بیابانگرد دارد یوسف ما کاروانی را
به امیدی که گاهی گستراند سایه بر خاکم
به خون دل به بار آورده ام سرو روانی را
حزین را نیست در دل فکر سامان پر و بالی
قفس پرورده کرد آخر غمت عرش آشیانی را