پاسخ به:غزلیات حزین لاهیجی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 1:22 PM
خیالش گر چنین در خاطرم جاگیر می گردد
پس از مردن غبارم گردۀ تصویر می گردد
بود تا می جوان ،با او به صد جان عاشق می وزم
مریدش می شوم از صدق دل چون پیر می گردد
حذر کن ای سپهر ، از تیغ آه گریه آلودم
نفس چون آب بردارد، دم شیر می گردد
رهین منّت عشقم، که افزود اعتبارم را
شکست رنگ بر رخساره ام اکسیر می گردد
غبار خاطرم انبوه شد،لختی فرو گریم
بلی ، باران شود چون ابر عالمگیر را
حزین ،از فکر آن شیرین دهن دایم گدازانم
شود چون استخوانم آب، جوی شیر می گردد