پاسخ به:غزلیات حزین لاهیجی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 1:16 PM
لبت به پیرهن تنگ غنچه خار کند
عَبیرِ خطِّ تو خون در دل بهار کند
فدای نرگس شوخت شوم که از نگهی
سراسر دو جهان را کرشمه زار کند
رَوَد چو موج ز دستش عنان خودداری
خرام ناز تو آن را که بی قرار کند
گسست در خم زلفت کمند تدبیرم
تو را به من مگر کشش دل چرا کند
گیاه خشک بهار و خزان چه می داند؟
دگر چه با من افسرده روزگار کند؟
خوش آن خزان زده بلبل که در فراغ چمن
ز چاک سینۀ خود گشتِ لاله زار کند
سپهر با همه سامانِ تُرکتاز حزین
حذر ز ناوک آن طفل نی سوار کند