پاسخ به:غزلیات حزین لاهیجی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 1:15 PM
به سنگ حادثه خونم چو پایمال شود
ز وحشتم رگ خارا رم غزال شود
چو طور بوم و برِ من شود تجلّی زار
رخت پو شمعِ پریخانۀ خیال شود
نهفته ایم به حیرت ز رشک نام تو را
میانۀ لب و دل تا به کی جدال شود؟
روان ز دیدۀ بلبل در این چمن باید
هزار جدول خون ، تا قدی نهال شود
به وعده نام وفا می بری و می ترسم
میانه غم و دل آشتی ملال شود
به لب شراب سخن صاف اگر نمی آید
چو من به پردۀ دل ریز تا زلال شود
حزین زسینه صد چاک دل برون افکن
قفس وَبال به مرغ شکسته بال شود