غزلیات حزین لاهیجی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 1:13 PM
از دلم برخاست دودی ، آسمان آمد پدید
گَردی از خاطر فشاندم ،خاکدان آمد پدید
حرف عشق آمد به لب ،شور قیامت ساز شد
داغ دل گل کرد ،مهر خاوران آمد پدید
رخ نمودی ، جنّت موعودگردید آشکار
جلوه گر گشتی ، حیات جاودان آمد پدید
خاک بی سرمایه مجنون و خراب افتاده بود
برفشاندی دست و دل ،دریا و کان آمد پدید
یک تبسّم کردی و شور جهان شد آشکار
یک اشارت کردی و صد داستان آمد پدید
بُرقع از رخ تا کشیدی ،جَیبِ گلها چاک شد
سایه تا انداختی ،سرو روان آمد پدید
دیده میگون ساختی ،میخانه ها در گَرد شد
گَرد مژگان ریختی ، دیرِ مغان آمد پدید
ریخت دست غم حزین در دل مرا صد رنگ داغ
سینه ام را چاک زد ،حَشرِ نهان آمد پدید