پاسخ به:اشعار در مدح امام موسی کاظم (ع)
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 2:56 PM
:diamond_shape_with_a_dot_inside:یاباب الحوائج یاابالرضا (ع):diamond_shape_with_a_dot_inside:
.امشب از همّیشه گردیدم پریشان بیشتر
گشته ام با عشق دلدارم مسلمان بیشتر
می رود امشب دلم رو سوی جانان بیشتر
گاه دل در کاظمین و گه خراسان بیشتر
تا که با اذن دخول از خویش خارج می شوم
زائر باب رضا باب الحوائج می شوم
آنکه با یک گوشه چشمی درد عالم را دواست
عالمی امشب برای درد و داغش در عزاست
با نوای دخترش معصومه عالم در نواست
صاحب بزم عزا امشب علی موسی الرضاست
در دل زندان غم یوسف گرفتار است باز
چاره ای باید بیابد هست انکه چاره ساز
آنکه این شبها لبش مشغول یا الله بود
آنکه در زندان ، دلش آتشفشان آه بود
کاش سوی او رضایش در میان راه بود
دخترش معصومه کاش از حال او آگاه بود
دور از اهل و عیالش ، داشت بر لب زمزمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
آنکه عمری بر لبش تسبیح یا تکبیر بود
گفت خلصنی دگر از زندگانی سیر بود
بند بند آسمان روی تنش زنجیر بود
انچنان زنجیر با جان و تنش درگیر شد
جای جای جامه اش گلدار شد از رد خون
یوسف زهرایی مظلوم فی قعر السجون
روح پاکش رفت سوی مادرش سوی جنان
عاقبت جسم نهانش در نظرها شد عیان
تخته ی در بود و جسم مقتدای شیعیان
ساق پایی که شکسته از جفای دشمنان
گرد دریای وجودش شیعیان در شور و شین
کعبه ای شد تا قیامت جای جای کاظمین
شد کفن جسمش ولی گویی کفن شدروضه خوان
روضه خوان کربلا و نیزه و تیر و سنان
بی کفن مانده به روی خاک شاه انس و جان
سوی انگشت حسین آمد چرا پس ساربان ؟
در دل گودال مانده پیکرخون خدا
آنطرف تر غارت گهواره بود و خیمه ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ