0

مصیبت نامه عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مصیبت نامه عطار
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395  7:08 PM

در بر دیوانهٔ شد عاقلی

دید آن دیوانه را غمگین دلی

گفت غمگین از کهٔ گفت از خدای

کز غم او می ندانم سر ز پای

میبترسم زو و گر دیدن بود

جمله را زو روی ترسیدن بود

چون نترسند از کسی خلقان همه

کو چو گرگان را دهد سر در رمه

تا شبان بنشیند و ماتم کند

چه عجب گر از چنین کس غم کند

کرد امروزم چنین شوریده دین

تا چه خواهد کرد با من بعد ازین

ای عجب دیوانه نیز از بیم او

میکند چون عاقلان تسلیم او

بیم او چون دل شکافی میکند

عقل را از عقل صافی میکند

تا زهیبت عقل مجنون میرود

وز جنون خویش در خون میرود

 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها