0

مصیبت نامه عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مصیبت نامه عطار
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395  6:34 PM

بود مردی در سخاوت بی بدل

هرچه بودی خرج کردی بی خلل

مینداشت البته یک جو زر نگاه

گفت یک روزیش مردی نیک خواه

کای فلان آخر نترسی از هلاک

کان زمان کز تو برآید جان پاک

چون نمیداری نگه یک پیرهن

پس فراهم بایدت کردن کفن

گفت چون جانم برآید در پسی

وان کفن کدیه کنند از هر کسی

گر ز دروازه درآیم نیز من

پس شما بر سر زنیدم آن کفن

حرص مینگذاردت پاک ای پسر

تا پلید آئی تو درخاک ای پسر

دایماً در خوی ناخوش ماندهٔ

وز صفات بد در آتش ماندهٔ

تا صفاتت باتو خواهد بود جمع

تو نخواهی بود بی سوزی چو شمع

 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها