0

مصیبت نامه عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مصیبت نامه عطار
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395  6:27 PM

خواجهٔ میرفت سر افراخته

بود در ره مبرزی پرداخته

بینی آنجا باستین محکم گرفت

دامن دراعه را در هم گرفت

بود مجنونی مگر در پیش راه

گفت بینی می مگیر اینجایگاه

کاین نجاست زود زود ای بیخبر

پیش تو آرند وگویندت بخور

میمگیر امروز ازو بینی فراز

زانکه این هم خوش خوری فردا بناز

آنچه فردا قوت عشرت باشدت

زو چرا امروز نفرت باشدت

ای میان خون و خلط آغشتگان

معدهٔ خود کرده گور کشتگان

گاه همچون سگ زهم می بردرند

گه چو گرگان میکشند ومیخورند

نعمتی طاهر نجاست میکنند

وانگهی عزم ریاست میکنند

 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها