0

اسرارنامه عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اسرارنامه عطار
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395  1:20 AM

یکی پرسید از آن دیوانه در ده

که از کار خدا ما را خبر ده

چنین گفت او که تا گشتم من آگاه

خدا را کاسه گردیدم درین راه

بحکمت کاسهٔ سر را چو بربست

ببادش داد و آنگه خرد بشکست

اگر از خاک برگیری کفی خاک

بپرسی قصهٔ از خاک غمناک

بصد زاری فرو گرید چو میغی

ز یک یک ذره برخیزد دریغی

ز اول روز این چرخ دل افروز

دریغ خلق می‌ساید شب و روز

تو گویی بر زمین هر ذرهٔ خاک

ز فان حال بگشادند بی باک

که ما را زیر خاک افکندی آخر

تو هم زود این کمر بربندی آخر

الا یا غافلان تا کی پسندید

که ما را زیر پای خود فکندید

در اول چون شما بودیم ما همه

چو ما گردید در آخر شما هم

 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها