0

اسرارنامه عطار

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اسرارنامه عطار
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395  1:05 AM

تو دریا بین اگر چشم تو بیناست

که عالم نیست عالم کفک دریاست

خیالست این همه عالم بیندیش

مبین آخر خیالی را از این پیش

تو یادیوانه یا آشفته باشی

که چندین در خیالی خفته باشی

تو چه مردان بازی خیالی

شده بالغ چو طفلی در جوالی

پری در شیشه دین کار طفل است

که بالغ بی خیال علو و سفل است

هلا بشنو ز اوج عرش اسرار

که نیست ای خواجه اندر دارد ریا

هر آن حرفی که دیدی هیچ آمد

ولی درچشم تو پر پیچ آمد

همین حرفی که آن پیچی ندارد

الف بود و الف هیچی ندارد

چه خوابی ابجد این کار چندین

که ابجد راست الف حرف نخستین

الف هیچی ز اول آخرش لا

ز ابجد تا ضظغلا لا و سودا

اگر صد راه گیری ابجد از سر

میان هیچ و لایی مانده بر در

تو می‌گویی که مرد مرد رستم

برو کز رخش آید کار رستم

 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها